Saturday, December 28, 2013

 
.
 
 
 
دیروز تولدم بود
 
 
.
 
 
 
 
Ss

Tuesday, December 17, 2013

good boy

 
 
 

ماركو : از بوسه ی من خوشت نيومد؟ "
ورونيكا : اى كاش گناه نبود تا با خيال راحت لذت مي بردم!
ماركو : ما گناه ميكنيم تا خدا بخشنده بمونه " .....
 
P.S :
علی پرسید :
سونیا چطوری که تو راحت تن به سفر می دی حتی طولانی؟

....  وقتی مادر ها ... عاشق ها.... دوست ها.... دور دست ها ...نزدیک ها ...........

دشمن ها ... شعر ها و قصه ها... دلداری ها و .. آدم ها و ماشین ها و گیاه ها و گربه ها.. راحت دست هاشون رو
 از دُورت بر می دارن. و تو رو  می بازن به جاذبه زمین. ... به انگشتهای استخوانی و حریص باد و طوفان
 خستگی...بی چاره گی ..تردید....
. .. همه چیز و همه چیز و همه چیز
 
اونوقت میشه راحت رفت ... سفر کرد. ..

......علی جان.......


Ss