Wednesday, December 20, 2006

unchain my heart*

Unchain my heart, baby let me be
Unchain my heart 'cause you don't care about me
You've got me sewed up like a pillow case
But you let my love go to waste so
Unchain my heart, oh please, please set me free



Unchain my heart, baby let me go
Unchain my heart, 'cause you don't love me no more
Ev'ry time I call you on the phone
Some fella tells me that you're not at home so
Unchain my heart, oh please, please set me free
I'm under your spell like a man in a trance
But I know darn well, that I don't stand a chance so
Unchain my heart, let me go my way
Unchain my heart, you worry me night and day
Why lead me through a life of misery
When you don't care a bag of beans for me
So unchain my heart, oh please, please set me free



I'm under your spell like a man in a trance
But I know darn well, that I don't stand a chance so
Unchain my heart, let me go my way
Unchain my heart, you worry me night and day
Why lead me through a life of misery
When you don't care a bag of beans for me
So unchain my heart, please, please set me free
(please set me free)
Oh won't you set me free
(please set me free)
Woah, set me free
(please set me free)
Woowow, set me free little darlin
(please set me free)
Oh won't you set me free



خسته ام از تو..اونقدر که نمی تونم فرار کنم...خسته ام از این همه خستگی
درست! عاشقت نبودم اما همییشه مثل یه تب بلند پر از هزیون با منی
خسته ام بیش از تو...از خودم!
دیگه نمیگم .." صدا کن مرا صدای تو خوبست"
تنهام بذار ! تمامت رو جمع کن برو بیرون از من!..بذار نفس بکشم
بذار خالی بمونم..با خودم تنها باشم..کمی ..لحظه ای
...پرم از تو ...سرشار !..اونقدر که می خوام بالا بیارمت..
اونطور نگاه نکن...بذار با چشمهای بسته کمی نبینمت
بذار زیر پام خالی بشه...بذار ..تنهایی خدای خودمو داشته باشم...کی گفته خدای تو مال منم هست؟!..هاه
اون حجم نورانیت رو بر دار ..اون چشمای همیشه آرومت رو...من میخوام یاغی باشم
میخوام بدوم
میخوام همه چیز رو بدرم..میخوام باشم ...خود خودم! بی تو!...هلم بده
بگو که نیستی
بگو نمیمونی
بگو رفتی
.......هی رفتی ؟ ؟!

Ss

ray charles*

Tuesday, December 12, 2006

blazing saddles *

*no bravery

There are children standing here,
Arms outstretched into the sky,
Tears drying on their face.
He has been here.
Brothers lie in shallow graves.
Fathers lost without a trace.
A nation blind to their disgrace,
Since he's been here.

And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes anymore.
Only sadness.
And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes any more
Only sadness....only sadness

Houses burnt beyond repair.
The smell of death is in the air.
A woman weeping in despair says,
He has been here.
Tracer lighting up the sky.
It's another families turn, to die.
A child afraid to even cry out says,
He has been here


And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes anymore.


Only sadness
And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes any more
Only sadness.....only sadness

There are children standing here,
Arms outstretched into the sky,
But no one asks the question why,
He has been here.
Old men kneel to accept their fate.
Wives and daughters cut and raped.
A generation drenched in hate.
Says he has been here.


And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes anymore.
Only sadness.
And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes any more...
anymore
And I see no bravery,
No bravery,
In your eyes any more,
only sadness...only sadness


*1974 by cleavon little
* by james blunt

Sunday, December 03, 2006

صاحبدلان ...خدارا

تو خود حجابی*
از میان برخیز




حافظ*

Saturday, December 02, 2006

how amayzing u r... چرت و پرت ...یا پاته جگر..یا یه هر چیز که دوست دارید صداش کنید

هوم...- یه چیز تازه - یه غذای متفاوت...لعنت به هر چی غذای تکراریه...
پاته جگر
-
بله؟!...سلام چطوری ؟
خوبم
فریبرز و مانی خوبن؟
من؟!
دارم غذا درست می کنم- هاه؟
یه چیز جدید !
تو کی آمدی؟..مانتو خریدی؟- هوم دیوونه ای تو! ...میشه بعد تر باهات حرف بزنم!می خوام متمرکز بشم رو آشپزی
باشه ..تا بعد ...مانی رو ببوس
.
.
.
باید کمی جگر مرغ داشته باشم. خوبه

-
بله ؟
god
سلام
خوبی
چه میکنی baby جان
هاه؟
دارم آشپزی میکنم
اوهوم
هی میشه یه ساعت دیگه بهت زنگ بزنم
می خوام متمرکز بشم
cia o
.
.
.
جگر رو باید بشورم و بعد ساتوری کنم..و...دیگه چی باید حاضر کنم؟...آها!... ژامبون گوشت رو هم باید رشته رشته خرد کنم

-
بله!
هاه سلام تویی
خوبم
تو چطوری
هاه دارم پاته جگر درست می کنم
جگر!..نه جیگر!!!
ساعت چند میری؟
خوبه باشه
...آروم حرف بزن !..مگه سگ دنبالت کرده؟ آها..
ok
..بگو فردا عصر بیاد ..آزادم..بیاد طرح ها رو ببینه
اما قول نمی دم زود تحویلش بدم..!
حا لا دیگه
تا فردا
ciao
.
.
.
حا لا یه دونه تخم مرغ باید بگذارم بپزه
O.K
تا تو بپزی باید یه حبه سیر رنده کنم با کمی پیازخرد شده تفت بدم...با کره...البته!!!و حالا جگر ها رو هم تفت میدم
کمی ادویه و نمک...م م م.می خوام فلفلش بیشتر باشه
-
بله؟!
سلام
بفرمائید
به خاطر نمیارم
آه ..شمائید! همسرتون خوبن
بله ممنون
اوهوم
نه..نه خواهش میکنم
الآن؟!...راستش
یه قراره مهم دارم
متاسفم..میشه بگذاریم فردا ...آاع ...نه فردا عصر گرفتارم! پس
دوشنبه!...بله ..بله..حاضرن
کمیش مونده
آهوم...باشه من آماده ام برای صحبتهای نهایی
ممنون
نه..لطف دارید
شب خوش

god
مردک وراج
معلومه که الان نمیتونم
آدم رو وادار می کنید دروغ بگه
.
.
.
حالا باید تخم مرغ رو رنده کنم و
ژامبون ها روبریزم با جگر کمی تفت داده بشن
خوبه...برای یه غذای گس ...چیز مطبوعی به نظر میاد..یه طعم تاره
حالا باید تخم مرغ رو با بقیه بریزم تو یه ظرف
و حالا ...کمی مایونزو کمی هم خامه
جعفری خرد شده و لیمو
عجب طعم گسی
خوب ...حاضره دختر! برو میزو بچین
اه باز تلفن. خدایا....انگار همه شهر امروز با من کار دارن
-
بله
چی شدی تو؟
چرا گریه می کنی؟!
god
روده هام اومد تو دهنم ...حرف بزن ببینم چی شده!...نه...ماشین ندارم
کجائی؟
کجاش خورده؟! خودت سالمی؟!باشه
آروم دخترجان...راس میگن زن راننده نمیشه
به غیر از من
جوش نزن بابا ...میرسونم خودمو
آروم!..آمدم...گفتی کجای شریعتی؟!...آها رو به روی طالقانی!..جا قحط بود
برای تصادف؟ ماشینو تکون ندادی که؟...بی خود میگن!...تکونش بدی بیمه بی بیمه
آمدم
............................................
.

بوی غذا تو گرمای خونه لمیده
کنار میز کسی نیست
تیک تیک ساعت
بیرون سوز گداکش
دیگه حسابی شب شده


Ss