Saturday, December 02, 2006

how amayzing u r... چرت و پرت ...یا پاته جگر..یا یه هر چیز که دوست دارید صداش کنید

هوم...- یه چیز تازه - یه غذای متفاوت...لعنت به هر چی غذای تکراریه...
پاته جگر
-
بله؟!...سلام چطوری ؟
خوبم
فریبرز و مانی خوبن؟
من؟!
دارم غذا درست می کنم- هاه؟
یه چیز جدید !
تو کی آمدی؟..مانتو خریدی؟- هوم دیوونه ای تو! ...میشه بعد تر باهات حرف بزنم!می خوام متمرکز بشم رو آشپزی
باشه ..تا بعد ...مانی رو ببوس
.
.
.
باید کمی جگر مرغ داشته باشم. خوبه

-
بله ؟
god
سلام
خوبی
چه میکنی baby جان
هاه؟
دارم آشپزی میکنم
اوهوم
هی میشه یه ساعت دیگه بهت زنگ بزنم
می خوام متمرکز بشم
cia o
.
.
.
جگر رو باید بشورم و بعد ساتوری کنم..و...دیگه چی باید حاضر کنم؟...آها!... ژامبون گوشت رو هم باید رشته رشته خرد کنم

-
بله!
هاه سلام تویی
خوبم
تو چطوری
هاه دارم پاته جگر درست می کنم
جگر!..نه جیگر!!!
ساعت چند میری؟
خوبه باشه
...آروم حرف بزن !..مگه سگ دنبالت کرده؟ آها..
ok
..بگو فردا عصر بیاد ..آزادم..بیاد طرح ها رو ببینه
اما قول نمی دم زود تحویلش بدم..!
حا لا دیگه
تا فردا
ciao
.
.
.
حا لا یه دونه تخم مرغ باید بگذارم بپزه
O.K
تا تو بپزی باید یه حبه سیر رنده کنم با کمی پیازخرد شده تفت بدم...با کره...البته!!!و حالا جگر ها رو هم تفت میدم
کمی ادویه و نمک...م م م.می خوام فلفلش بیشتر باشه
-
بله؟!
سلام
بفرمائید
به خاطر نمیارم
آه ..شمائید! همسرتون خوبن
بله ممنون
اوهوم
نه..نه خواهش میکنم
الآن؟!...راستش
یه قراره مهم دارم
متاسفم..میشه بگذاریم فردا ...آاع ...نه فردا عصر گرفتارم! پس
دوشنبه!...بله ..بله..حاضرن
کمیش مونده
آهوم...باشه من آماده ام برای صحبتهای نهایی
ممنون
نه..لطف دارید
شب خوش

god
مردک وراج
معلومه که الان نمیتونم
آدم رو وادار می کنید دروغ بگه
.
.
.
حالا باید تخم مرغ رو رنده کنم و
ژامبون ها روبریزم با جگر کمی تفت داده بشن
خوبه...برای یه غذای گس ...چیز مطبوعی به نظر میاد..یه طعم تاره
حالا باید تخم مرغ رو با بقیه بریزم تو یه ظرف
و حالا ...کمی مایونزو کمی هم خامه
جعفری خرد شده و لیمو
عجب طعم گسی
خوب ...حاضره دختر! برو میزو بچین
اه باز تلفن. خدایا....انگار همه شهر امروز با من کار دارن
-
بله
چی شدی تو؟
چرا گریه می کنی؟!
god
روده هام اومد تو دهنم ...حرف بزن ببینم چی شده!...نه...ماشین ندارم
کجائی؟
کجاش خورده؟! خودت سالمی؟!باشه
آروم دخترجان...راس میگن زن راننده نمیشه
به غیر از من
جوش نزن بابا ...میرسونم خودمو
آروم!..آمدم...گفتی کجای شریعتی؟!...آها رو به روی طالقانی!..جا قحط بود
برای تصادف؟ ماشینو تکون ندادی که؟...بی خود میگن!...تکونش بدی بیمه بی بیمه
آمدم
............................................
.

بوی غذا تو گرمای خونه لمیده
کنار میز کسی نیست
تیک تیک ساعت
بیرون سوز گداکش
دیگه حسابی شب شده


Ss

No comments: