Wednesday, May 09, 2018

و امروز شمعدوني هام ، شمعدوني هاي قرمزم

رگ هاي آبي دستم 

رگ هاي آبي مچ دستم

و لرزش كوچك جريان خون

باديدن حركت كوچك نبض,

چشمهام ميسوزن

........

....
نشسته روي زمين

دو زانو

زير بارون تند

روي پل فلزي

شنيدن جريان آب زير پل

به بالا سمت چپ نگاه ميكنم 

اونجا ايستاده

ميگه:  


چرا اينجا نشستي 

خيس آبي 

پاشو

نهار كه نخوردي ؟ 

"



.....هوا تاريك بود 

نهار نخورده بودم 




Ss













Friday, April 13, 2018

ashes to ashes



و مردي كه پدرم بود  

ديوانه وار پدرم بود


He  was” the king”
Wise one and i adore him more than every single girl on earth ,who  love their kings  


Master , mentor
Simply my father 

God i lost you like hell


Ss


Monday, January 22, 2018

Gone with the sin

ابر
ابر

اينجا كه هستم همه ابر هاي دنياست

و همه بارون هاي دنيا 

و همه آب هاي دنيا 

راه رفتن روي آب 


اب 


فكر ميكنم باز و باز 

آب نجات دهنده 

غوطه وري

سكوت


زمان مرطوب 

گذشتن زمان مرطوب 

زمان خيس

زمان من


Ss

Thursday, January 04, 2018

fluent lava








زندگی می کنم، می میرم، می سوزم، غرق می شوم

گرما و سرما را همزمان تاب می آورم

زندگی همزمان بسیار ملایم و بسیار سخت می شود

و اندوهم با شادی در هم می آمیزد

می خندم و هم زمان می گریم

و در لذتم اندوه فراوان بر دوش می کشم

شادی ام رنگ می بازد با اینهمه بی تغییر می ماند

همزمان خشک می شوم و سبز.

اینگونه از ناپایداری عشق رنج می برم

و وقتی درد را در نهایت می بینم

بی آنکه بفهمم می رود.

و وقتی از شادی هایم مطمئن می شوم

و بزرگترین لذت ها را تجربه می کنم

دوباره درد سرتاسر وجودم را می گیرد.

by delmira agustini

P.S:

این زن




زن های واقعی کمی در این دنیا بودن

هستن




باید زیاد خوش شانس باشی به یکیشون بر بخوری

من بودم




برای این یکی حاضرم دست راستم رو هم بدم

Amen
Ss