Tuesday, June 26, 2007

* blindness .... کوری

می دونی یه چیز ها ئی هستن که نه تازه ان نه قدیمی
.نمی دونم شاید هم اصلا چیز نیستن .. یه حس شاید
این روزها بی تا بم
عصر ها هوس می کنم درست وقت گرگ ومیش همون موقع که ماشین ها چراغ های کوچکشون رو روشن می کنن و کمی قبل تر , همون وقتی که مغازه ها
نورهای رنگیشون رو می پاشن کف خیابون , بزنم بیرون .... شهر اون موقع زندست

.

هوس , چه لغت غریبی
هوس خنکی , هوس نگاه

.

درست وقتی که دارم سعی می کنم خوب و کامل باشم , درست همون وقت هوس یک گناه بزرگ مثل یه تب تند , تو سرم جا خوش می کنه

همون وقتی که عهد می کنم که : " هی , گناه بی گناه ! دیگه نه ! " همون وقت .... دلم می خواد لباسهام رو بدرم , داد بزنم , بخندم , بدوم
.و اونوقت درست مثل جائی که آسمون به زمین می رسه , یه خط صاف بی انحنا درست میشه , ... و من کامل

.

می خوام خدا رو بچشم . می دونی ... می خوام قبل از مضمحل شدن یه بار خدا رو بچشم
................ دوست دارم یه دست قوی گلوم رو محکم بگیره ...بکوبتم به دیوار ... موهام رو بکشه

.

قلم مو که خریدم - سه تا - ازهنر جو - تجریش ... دوست داشتم اولین مونثی که از پیاده رو رد میشه ...هر سرو شکلی که داره
, دستشو بگیرم, ازش بخوام زاویه ای رو که انتهای بازوش با ابتدای گردنش می سازه رو بهم نشون بده
همون جا ...کنار خیابون
اما نکردم ! فقط به زن مسن نسبتا چاقی که داشت رد می شد , همونطور بیخود لبخند زدم

.

. چقدر بوی بارون اول تابستون غیر منتظره و بی نظیره , مثل حس گناه من درست اول رستگاریم
بارون میاد حالا و بوش خاطراتم رو مرطوب میکنه

: می دونی چند ماه پیش به خدا چی می گفتم

هی کجا ؟ صبر کن ببینم ! داری کجا میری همینطوری ؟! می دونم کار داری"
کوبا - گینه - عراق - ویتنام - بلندی های تبت ...می دونم باید یه سری به راه شیری بزنی
و چند تا کهکشان دیگه - هی صبر کن - نمی خوام بپرسم چرا به عیسی می گن پسر تو
یا چرا جرجیس و خضر پیامبر های بیچاره ات بودن و سلیمان و داوود خوشبخت
فقط به من بگو - چرا؟! به موسی به نور ظاهر شدی ؟! چرا! هاه؟
"!و من تو این تاریکی جهنمی چه غلطی میکنم ؟ همین


.

!!! و حالا روشنم درست مثل زنی که تازه فارغ از یک هماغوشی ,نفس نفس می زنه .... روشنم


*Written by jose saramago

Ss

2 comments:

Anonymous said...

وقتی خورشید غروب می کنه
درست در آخرین لحظه
وقتی سطحش کاملا از افق پایینتر باشه
نوری سبز ازش دیده میشه
معروف به اشعه سبز
دیدن این اشعه اصلا کار ساده ای نیست

باید اسمونی کاملا صاف و هوایی بدون کوچکترین گرد و غبار باشه

اما اگر کسی بتونه اون اشعه رو ببینه
انگار بزرگترین راز آفرینش رو دیده باشه

کاملا تغییر خواهد کرد

green ray: eric rohmer: 1983

کی می دونه لذت قدیس بودن رو؟
لذت راسترین دروغ بشر بودن رو

باید پدری باشی که یک روز صبح بهاری آغوش همسرت رو رها کنی

بعد از لذت این کار درخت زیتون رو اتش بزنی

درخت زیتون رو

بزرگترین گناه رو می کنی
و همچنان لذت می بری

بدون اینکه بخوای بابت چیزی جواب پس بدی

لذت
لذت
لذت

اما ما که قدیس نیستیم چی؟

فقط باید هوس کنیم

هوس رقصیدن
بوسیدن

عدالتی وجود نداره

روزهای غریبی هستند
برای من هم به همان اندازه شما

گاهی روزها قدیسی رو به یاد نمی آرم که فکر کردن بهش برام لذت بخش باشه

همشون رو تو یه نقاشی اجوج و مجوج مثل روز داوری یا اعدام پترس می شه دید
بعد یه فیلم برتولوچی

لذت ایمان بخوره تو سرشون

هوس دارم
بیماریت مثل اینکه واگیر داره

سینمای موج نو با سیگار بهمن کوچیک
خوب اصلا کلیشه، همبرگرش که خوبه
.
.
.
DZ

Anonymous said...

وقتی خورشید غروب می کنه
درست در آخرین لحظه
وقتی سطحش کاملا از افق پایینتر باشه
نوری سبز ازش دیده میشه
معروف به اشعه سبز
دیدن این اشعه اصلا کار ساده ای نیست

باید اسمونی کاملا صاف و هوایی بدون کوچکترین گرد و غبار باشه

اما اگر کسی بتونه اون اشعه رو ببینه
انگار بزرگترین راز آفرینش رو دیده باشه

کاملا تغییر خواهد کرد

green ray: eric rohmer: 1983

کی می دونه لذت قدیس بودن رو؟
لذت راسترین دروغ بشر بودن رو

باید پدری باشی که یک روز صبح بهاری آغوش همسرت رو رها کنی

بعد از لذت این کار درخت زیتون رو اتش بزنی

درخت زیتون رو

بزرگترین گناه رو می کنی
و همچنان لذت می بری

بدون اینکه بخوای بابت چیزی جواب پس بدی

لذت
لذت
لذت

اما ما که قدیس نیستیم چی؟

فقط باید هوس کنیم

هوس رقصیدن
بوسیدن

عدالتی وجود نداره

روزهای غریبی هستند
برای من هم به همان اندازه شما

گاهی روزها قدیسی رو به یاد نمی آرم که فکر کردن بهش برام لذت بخش باشه

همشون رو تو یه نقاشی اجوج و مجوج مثل روز داوری یا اعدام پترس می شه دید
بعد یه فیلم برتولوچی

لذت ایمان بخوره تو سرشون

هوس دارم
بیماریت مثل اینکه واگیر داره

سینمای موج نو با سیگار بهمن کوچیک
خوب اصلا کلیشه، همبرگرش که خوبه
.
.
.
DZ