Saturday, December 20, 2008

You’re left to face yourself alone , sonia !




... آخ ...... ببین چه کردی


چی شد ؟ .... خنده دارِ , نیست ؟
از همون خنده ها که تهش هق هقِ گریه ست

من کم آوردم

. من جا زدم .. بریدم ...

... هر چه می خوای بکن

.


Ss

2 comments:

Anonymous said...

پیامبری بود
که امید را تمسخر می کرد
.
.
و بر مردگان می خوابید
او پدید آورنده دوزخ و پایان دهنده رنج ها بود
.
.
.
این کافی نیست؟
آسمانها نیز هنوز نشکافته اند
این هم کافی نیست؟
.
.
روزهای بدی در حال گذار هستند خانوم
.
.
.
DZ

Anonymous said...

از نفس افتاده
.
.
.
ترجیحا به جای
crazy
.
.
.
DZ