.
بی قراری ... بی قراری ... التهاب
به همون خدای گمشده ام که در فاصله بین همه ما ها جاریست , این بی قراری کشنده ست
. نه می دونم برای چه کسی , نه می دونم برای چه چیزی , اینطور بی قرارم
. هیجان دارم . داغم انگار . آرام و قرار ندارم
بی قراری ... بی قراری ... التهاب
به همون خدای گمشده ام که در فاصله بین همه ما ها جاریست , این بی قراری کشنده ست
. نه می دونم برای چه کسی , نه می دونم برای چه چیزی , اینطور بی قرارم
. هیجان دارم . داغم انگار . آرام و قرار ندارم
. دلم می خواد کسی محکم در آغوشم بکشه . اونقدر محکم که نفسم بند بیاد
بچه شدم . می خوام یکی گوشها و چشم هام رو ببنده تا چیزی آزارم نده
. اصلا لوسم
. یه لوس بی خاصیت
. می خوام صورتم رو با صابون بشورم , جوری که نوک دماغم برق بزنه
موهام رو برس بکشم محکم پشت سرم ببندم . می خوام برای ساعتی هم که شده
. این شلوار جین رو بندازم کنار , یه دامن پر چین بلند بپوشم , هر چند ران هام به هم سائیده بشن وسرخ
می خوام ساعتی , لحظه ای , خیالم راحت باشه از آدم هایی که دوستشون دارم ... به خودم فکر کنم
. فقط و فقط به خودم
. اصلا به خودم هم فکر نکنم . می خوام بخزم در آغوشی که محکم باشه ... دنج , مطمئن
. می خوام لوسِ کسی باشم . می خوام تمام دنیای کسی باشم .... تمامش , نه قسمتیش
می دونم زیادی زنانه و احساساتی شدم ... اما مگر چند بار دوباره زن و احساساتی
. و لوس و بی خاصیت , به دنیا میام
. کمک می خوام
. به همین سادگی
کمک می خوا م . .. بی غرور , بدون سیاست بازی های معمول جنس لطیف
. با صورت شسته و دامن پر چین , کمک می خوام
کسی هست ؟
Ss