Tuesday, September 14, 2010

.. سوزان ..


"
می دونی مشکل تو چیه - تو با همه چیز , با یه حجم بزرگ احساسات بر خورد می کنی و

این آدم ها و اشیاء رو - حتی - گیج می کنه .. و بعد .. بووووم تو با آدم های

گیجی طرفی که عکس العمل هاشون آزارت می ده . و خسته می شی و

"... خسته می شی

این رو " نِلی " زن مو قرمز چشم آسمونیِ اسلاوِ رو مانیایی تبار -به انگلیسیه لحجه دار ِ خوش ترکیبش
وقتی که داشت حوله های خنک رو روی صورتم می گذاشت بهم گفت , کارش که تمام شد دو تا استوانه چوبی که توش عطر رومانیا بود بهم داد و صورتم رو بوسید و آرزوی بهترین ها کرد برام .... گمانم دیگه نبینمش ..هر چند شماره خونه رو به دریاش - یه جایی کنار دریای سیاه - ..هنوز تو کیفمه ... دلم براش تنگ شده برای یه 48 ساله ی مو قرمز ...به شدت زیبا

------------

یه جایی پرسیده بود : چرا مشکل " آدم" دیگه" ندانستن " نیست ؟
خیلی فکر کردم تمام این مدت ... - ندانستن - میشه بهش گفت یه مشکل یا میشه مثل یه نعمت از آسمانها نگاهش کرد

- کاش نمی دونستیم - کاش هیچی نمی فهمیدیم .

دونستن بوی پاییز که پرتت می کنه به قبل تر ها - از دست دادن ها - عاشق بودن ها - برگها ... جز اینکه یه خراش عمیق بندازه روی تمام روحی که برات باقی مونده ,
. چه کاری ازش بر میاد ؟! و یا هزار تا چیز دیگه .... هیچ

من نمی دونم چرا " مشکل آدم دیگه ندانستن " نیست ," سیسیلی " اما
آرزو می کردم کاش مشکل آدم " ندانستن " بود


هر چه بهم تر, تنها تر .. به قول سهراب

Ss
.
P.S :
و موزیک ها رو کسی بهم رسونده که فرانسه نمی دونست اما , فرانسه می دونست
!"ممنون "دندون درد

2 comments:

Anonymous said...

پارادوکس غریبیه
ندونستن
شاید خوشبختی تو ندونستن باشه
اما برای تو که می دونی
اتفاق افتادن این خوشبختی همونقدر محاله
که برگشتن زمان به عقب
و برای کسی که نمیدونه خوشبختی تو دونستنه و ندانستن رنجی است بزرگ
.
.
.
و این زندگیه
همون زندگی ای که چگوارا میگه
شاد زیستن بهترین راه انتقام از اونه
.
.
.


yn

Anonymous said...

بعضی اوقات
فقط بعضی اوقات
به کی بودن فکر می کنیم

آزاردهنده ترین لحظه زندگی همین لحظه است
می پرسی من واقعا چی هستم
نه نه اشتباه نکن
درباره یه سوال فلسفی درباره ذات و هدف وجود حرف نمی زنم

اصلا
اصلا

یه جور حس لمس شده گی شبیه کرخ شدن البته با هیجانی برای انتظار
شبیه تحریک شدن جنسی می مونه

مثل اینکه بخوای شرلوک هلمز باشی
یا کریستفر کریستافرسن
یا یه چیز دیگه
نه از سر بی هویتی
از سر کرخی

مثل خیالاتی شدن شاید

آزاردهنده و مطلوب

خب می خواستم به همین عبارات برسم

آزار دهنده و مطلوب

همین
.
.
.
DZ