دراز كشيدم رو تخت
دست و پاهام رو از هم باز كردم
به سقف نگاه مي كنم
و موزيك
اين يكي لعنتي كه داره دخلم رو به آرومي مياره
صداي مريض - دلخور- سرما زده ي دخترك دو رگه
و صداي ويولون اون زير
با يه الكترونيك
زياد كار دارم
... بايد لباس بپوشم برم پمپ بنزين و بعد
.
با خودم مي گم باشه الان
چند دقيقه ديگه
اما از جام جم نمي خورم
اگر يه چيز باشه كه دلم بخواد....
.... زندگي كنم كمي طولاني تر
براش ، همين لذته كشنده ست ...
اين كه تو با همچن چيزي ذره ذره تحليل مي ري
به شكل دردناكي دلپذيرِ
كرخ شدن
اين روزها بيشترين اتفاق زندگيه منه
و يكهو مثل پايي كه خواب رفته ، حس مي كني سوزن سوزن ميشي
و نميتوني جم بخوري
و بعد داري راه مي ري ... باز
!تا كي؟
تا وقتي نيمه تمام هات رو تمام كني
شايد دلت نخواد حتي كه تمامشون کنی
دلم مي خواست آسمون رو تو دستام لمس مي كردم
حتما سرد بود
.
پمپ بنزين
مراقب باش سونيا
مراقب باش
......... هوا داره سرد ميشه
.
و اين دختر چه سرسخت داره مي گه كه ديگه دوسش نداره
و ديگه براش نميميره
و زندگي نمي كنه براش
و حتي يه قطره اشك نداره
.....
براش
.
غم انگيزه
كه دختر اين همه لجباز نمي خوادش و دوستش داره
پاشم پاشم
موزيك و فيلم و كتاب و ديوونه بازی
به فنام داده
بسه
.
هی
بسه؟
Ss
Music : Sunday Afternoon By Rachael Yamagata