دوست دارم يه اوِتار داشته باشم
اين چيزيه كه اين روز ها خيلي دلم مي خوادش
يكي كه من نيست اما منه
دوست دارم برم فضايي رو كه دوست دارم انتخاب كنم و توش وقت بگذرونم
براي خواستن همچين چيزي نياز دارم به خدا هايي كه در سراسر دنيا دنياهايي رو طراحي و فضا سازيي
كنند
نياز دارم به تخيلشون و دانششون و ذائقه شون كه به من دنيا يي رو كه ارزو ميكنم اوِتارم در اونجا زندگي كنه رو بدن
تا اون موقع خيال بافي مي كنم
Music : Video Game By Lana-Del-Ray
Ss
1 comment:
این پیام طبق قوانین وبلاگ سانسور شده است:
رحمتی نبود
هر چه بود
ساعتی که 8 آن سوت کارخانه می شد
1437259
نفر تمام
سیاه و سقید تمام
و جهان از قوانین پولادین غیرقابل تغییر بیان می شد
جهان های موازی
دیگر موازی نبودند
عقب افتاده بودند
صدها سال
و ماه همواره کامل
در افق جا خشک کرده بود
.
.
.
1034543
تا خرگوش مرده
در جاده ای با کالاسکه های قرمز
و زنانی با لباسهای شب قرمز
و آسمان قرمز
خیال
که سه مرد دهاتی به رقص می روند
از طریق جاده ی خرگوش مرده ی شماره
135432
جنوب به شمالی
با نام مستعار
شهید
M-4352
.
.
خیال اما در جهانی موازی
شراب قرمزی را بین یاران با نانی تقسیم می کند
و پشت رودی میان درختان زیتون بهار
برادرش را از لبانش می بوسد
فردا خیال البته خواهد کشته
و سرش بر فراز دروازه ی
S-2341
افراشته
و خیالی دیگر
دختری با دستان سیاه از گردوی دزدی
در ظهر تابستان
سر ساعت 12
وسط میدان 134232
ایستاده است
و تکان نمی خورد
تکان نمی خورد
there is no mersi in
there is no mersi in
.
.
.
DZ
Post a Comment