شب مريضيه
بيش از حد تصور
كارم تمومه
هيچ وقت نمي دوني
هيچ وقت نمي دوني كه يه آدم وقت به ته رسيدنش چه طعم گندي رو تو دهنش حس مي كنه
نميدوني به ته رسيدن آدم ها چيز با مزه اي نيست
دريده شدنشون
ته
آخر
اينكه دستهاشون نمي لرزه
خراش هاي كوچولو روي يه پوست سي و چند ساله
و هوسي كه با اين به ته رسيدن روي بدن ميلغزه.... وصف ناشدنيه
فشرده شدن .....
التهاب
و دستهات نميلرزه
وقتي مفهومي به كمكت نمياد
هيچ حتي خود عشق
موهاي مشكي بلند. .... پوست روشن ..... لب هايي كه چندلحظه پيش مرطوبشون كردي
و خراش هاي كم رنگ كه بي هدف روي بدنت ... بي ترتيب...... دردناكت ميكنن
كارت تمومه دختر
and the music
Ss
2 comments:
هيچ وقت نمي دوني كه يه آدم وقت به ته رسيدنش چه طعم گندي رو تو دهنش حس مي كنه
شب مريضيه بيش از حد تصور
و هوسي كه با اين به ته رسيدن روي بدن ميلغزه.... وصف ناشدنيه
father, why have you forsaken me?
.
.
.
DZ
ميشه برات مرد دختر
به راحتي
ژاك روسو
Post a Comment