Saturday, February 20, 2010

jet lag




خنده دار شده .. باز


... از همون ها که تهش


می خوای یکی رو بخونی صفحش رو نابود می کنه

می خوای یکی که خوب می نویسه - بنویسه - لعنتی خسیسی می کنه

می خوای حرف بزنی خفه خون می گیری

. می خوای خفه شی .... می افتی به وراجی
.
.

رو می خواد - ای نه - اون سکانس Eyes Wide Shut دلم اون سکانس دونفره

دونفره نبود

- سه نفره بود

کوبریک هم بود
.

اونقدر اعتراف دارم که گوش هیچ کشیشی تاب ِ شنیدنش رو نداره




.

Ss

4 comments:

Anonymous said...

اعترافات توست که به یک کشیش هستی میده
ورنه
موجودیتی نداره
کشیش

و کوبریک که لذت و رنج رو توامان در آغوشت می گذاره
وقتی که با چشمان اشک بار
در نیمه شب
اودیسه فضایی تماشا می کنی و
وقتی محو دیوارهای قرمز رنگ
شاینینگ میشی
و وقتی دکتر استرنج لاو تسخیرت میکنه

yn

Anonymous said...

"As I was going down impassive rivers,
I no longer felt myself guided by haulers!"
jim jarmush
the limits of control

:مانیفست

هر زنی یک اثر هنریست
که طبعیت را آنچه واقعا هست باز نمایی می کند
در این میان اثر هنری مربوطه احتمالا دید شکاکانه ؛ منتقدانه و فرمی و توصیف گرانه از احساسی مرکزی خواهد داشت و گرنه کل این موضوع تکراری؛ بی دلیل و استفراغ گونه خواهد بود، عجیب است که این نگاه هنری که خود از دیدی روشنفکرانه و لزوما عجیب بوجود آمده، اینگونه در طرح خود غیرواقعی می نماید و بیشتر به یک پریشانی ذاتی اشاره دارد تا یک زیبایی شناسی جامع از طبیعتی که قرار است باز نمایی کند و این بزرگترین سد برای زنان و مردانی است که خواهان درکی جامع از حقیقت طبیعت هستند
.
.
پایان مانیفست


Those who think they are better should go to the cemetery, there they will learn about what life really means a handful of dust

agian same man
sam movie
.
.
.
DZ

Anonymous said...

Those who think they are better should go to the cemetery, there they will learn about what life really means: A handful of dust

agian same man
same movie
.
.
.
DZ

من said...

مثل کسیکه یک دوست دور را گم کرده است با تو هستم "اس اس" عزیز... و چند باری که آمدم چیز تازه ای بگویم صفحه را به روز نکرده بودی وگرنه حرفها داشتم برای شاعرانه هایت

----------------------------
پیگیر شعرهای قشنگت هستم و بیتاب برای شعری نو....کدام خسیسی بود که دیگر ننوشت؟بگو تا ما هم نوشته هایش را بخوانیم