Monday, July 03, 2006

Help me

این خنکا از کجا صورت قلقلک می ده........
بهش چی می گن این رنگ تیره خوشرنگو که من هر چه می کنم نمی تونم با رنگهای جعبه رنگم بسازمش.......
...هوم ...نیمه شب گذشته ...صدای سکوت می یاد...تور...خودشو رها کرده تو این خنکا ....چرا
...این همه شلوغ از سکوت همه جا ...خواب بودم ...آره ..خواب بودم .
( علی کوچولو خواب دیده بود ...خواب یه ما هی دیده بود ) *
( ...و نسیمی خنک از حاشیه سبز پتو خواب مرا می روبد ) *
............کتابهام اینجان ....من کجا بودم ....این تن ...چرا این همه خستست....آره خسته
.....دستمو که بلند کنم ...خدا دستمو میگیره ....دستهاش ....آخ دستهاش ....
کمک کنید...........دستهامو بلند کنم .....

Ss



*فروغ فرخزاد
*سهراب سپهری

1 comment:

Anonymous said...

fazaye tire nimroshane khonake,
shologhi sokot,
lezate talaghi hese sohrab o forogh,
baraye mahi bodan, baraye nasime khonak dar sayeye kochektarine momken,
va bazgasht!
Khastegi delchasb,
va lamse khoda!
lamse khoda o komak khastane az zamin!
delbastegi be yari zamin.
moalagh bodan beine do entekhab.
va dar nahayat, zamin o zamin o zamini
yek ehtiyaj!
ehtiyaji az jens bodan,
az jense khastan,
baraye yek ehsas,
baraye ARAMESH !!!