Tuesday, November 30, 2010

m aking love to MADS



خب من دختر سریالی نیستم جز
Lost
Fringe
Se..x & The City
Desperate House Wives

اعتراف می کنم جز این ها , چیز بیشتری ندیدم


:)



م م م و البته چند اپیزود از
Veets

این آخری , تصور کنید یه زن - ( یه بیوه ) - مثل اب خوردن

به 15 ساله ها " مری – جین " , میفروشه

.
.
درست حدس زدید - من دختر سریالی نیستم - فقط کنار سینما و
زهر مارهای بی نظیرش - هر چیزی که عوضی های خوش ذوق بسازند رو تماشا
می کنم

اونهایی که در : موزیک – سرگرمی -
Advertising - نوشتن - clip -
زن - شراب - چرم - .. خوش ذوقند

...

اخرین سفر بود ؟ یا نه یکی مانده به اخری - یک هفته به یک کازیو ساحلی میرفتم و
جک پاد بازی می کردم
بزرگترین مسابقه پوکر اروپا , طبقه بالای کازینو داشت اتفاق می افتاد

از اونجایی که قبلا دروغ گو خطاب شدم عکس )
کازینو رو با ماتیکم و دو تا نویسنده و شکلات های لیکور Passcard
( ! ضمیمه میکنم - برای رستگاری لازمه - اما قول نمیدم دروغ نگم , هرگز


خوب اونجا لعنتی هایی بودند که با کت و شلوار های گرون قیمتشون کفش
تنیس می پوشیدند
می خوام بگم همون طور که تو یه بار ساحلی لم دادی و بیکینی پوش های

خوش فرم رو از نظر میگذرونی - گاهی فکر می کنی چطور میشه
چطور میشه از کلک - دروغ - فریبندگی یک متقلب - جذابیت کفش تنیس با یه کراوات
هزار دلاری لذت برد - که من میبرم




...




... باور کنید گاهی هیچ چیز دنیا قدر ... رذل هاش ..خوشایند نیست


Ss
ی که خانم نیست . بانو نیست ..لیدی هم نیست
!!!البته برای مدتی



Music

Road To Hell By Cris Rea
! این دیوونه حتی تو اسم موزیکش هم خوش ذوق بوده .... نه ؟


Photo By Ss

Saturday, November 27, 2010

do .. do ro . do ro ....


*

سیگاری روشن کرد . دود کردن را دوست داشت . هرگز دود سیگار را فرو نمی داد
و عجیب بود که نمی توانست در ملا ء عام سیگار بکشد - قبول نمی کرد که امروزه
.. سیگار کشیدن زن ها امری پیش پا افتاده و پذیرفته است

Lady L.
romain Gary

.
.



و اینک ... خانم ها , آقایان

....

پرده ها کنار می روند و صحنه تاریک میشود

گوش کنید ....



..

I ask my father
I said ,” father change my name “
The one I’m using now it’s coverd up
With fear and fath and cowardice and sham

….


محض رضای خداوند .. پیداش کنید و تا انتها بخونیدش
Music And The Lyrics By Leonard Cohen









P. S :
من کنسرت این موزیک رو دارم و چون اورژینال , نتونستم موزیک رو از روش بردارم
پس بابت این که اون گیتار بی نظیر اگوستیک رو نمی شنوید ..اون ته
من رو ببخشید...
Ss

Tuesday, November 16, 2010

...... need somthing to breath



 
 
... یه پایان تلخ , بهتر از یه تلخی بی پایانه

 
 
 
این رو از " درباره الی " یادمه

کاش فرهادی باز فیلم بسازه

 

 
 
و
 

 
 
Im so heavy in your arms ....
 
,

 
و
 
 
چقدر خسته ام ..... چقدر....
 

 
و
 
 
 
اون پایینی رو اگر تا حالا نخوندید .. نخونیدش لطفا .... چون  
... تلخ و چون قول دادم که برش ندارم ...که خود سانسوری نکنم...که... آخ خدا

 
و
 

 
درسته که اینجا خلوته .. ولی به تمام آدم های این خلوت ...احتیاج دارم

 
گریه دارم

 
 
 
Ss 

Monday, November 15, 2010

JUST DAYS ....





















این ماگ مال بی پولی هامه
خیلی بی پول بودم - نه می شد برم سراغ سالی نه پیروز
هیچ کی نبود - انگار همه دنیا تو انباری هاشون قایم شده بودن
میدونستم اگر باد به گوش سالی برسونه , بی پولم - حتما جوری که همون باد صداش رو به همه شهر پخش کنه , می گفت : چشمش کور .. می خواست نگذاره ازخونه پدریش بره - پیروز هم با اون اداهای همیشگی ...هه شما که پیروز رو نمیشناسید - اعتراف به بی پولی جلوی او یعنی.. پوه ه .. همه جوره تسلیمم

ماشین رو فروخته بودم - چالز اول رو - همون پراید هاچ بک - نه پروژه ای
بود نه کاری - هزینه وکیل برای معامله هم بود .. آخ شما که از معامله خبر ندارید
- اجاره خونه ای که اجاره ش کرده بودم هم بود و تازه .. باید دک و پزم هم جوری نگه می داشتم که کسی بویی نبره و باد خدای نکرده به گوش اون بالایی ها که گفتم .. نرسونه که بعد کُری ( دیدی نتونستی بچه ) رو برام بخونن
یادمه داشتم از دفتر یکی از استاد های دانشکده برمیگشتم - طرف هیچ کاری برام نداشت - نقاشی که پیش کش ... طراحی صحنه برای تاتر های دانشجویی که سهل
... هیچ

می دونستم تو این خراب شده اگر می شد با پیشخدمتی هم ,هیچ غلطی نمی تونم بکنم

تو میدون ارژانتین داشتم راه می رفتم و فکر می کردم حالا چی سونیا خانوم
یه دو جین چشم و گوش منتظره ببینه چه غلطی میکنی ... بازی رو میبازی به سالی یا نه ؟! بیچاره بابا ....رفته بود ... و این حال و روز من, این آواز رو تو دوست و آشنای متمول هرزه گو سر می داد - آرش...- خوب شد مرد و ندید دختر خیره سرش
به چه روزی افتاده - نمی تونستم پای بابا و خدا رو وسط بکشم
آخ فکر بابا که تنها نقطه آرامشم بود...و خدا رو هم که برای جاهای مهم تری لازم داشتم

رفتم تو شهروند آرژانتین - این ماگ با یکی دیگه هر دو ته یه قفسه جا خوش کرده بودن - همین دو تا که همتایی هم نداشتن کنارشون - در لحظه دیوانشون شدم
دیوانه تک لاله بچگانه نقاشی شده و آبی اقیانوسی این و درخت پاییز زده روی اون یکی.... پول ؟ - قدر رسیدن به خونه ای که اجارش داشت دیر می شد
یادمه هی قدم زدم کنار قفسه هی به خودم فحش دادم که آخه عوضی تو که اوضاعت انقدر خرابه به قول زن برادر سالی که من میمردم براشو سرطان گرفت و رفت (یه بانوئ تمام ) تو که اوضاعت انقدر درامه :) ... غلط میکنی راه کج می کنی
تو فروشگاه ! بعد گفتم به درک .. هر دو رو می خرم - خریدم و بغلشون کردم
آمدم بیرون
هیچ پولی نبود - راه افتادم کنار بزرگراه - یک ساعتی که رفتم گفتم به درک
می ایسدم شاید یکی رسوندم - ایستادم - یه اپل وکترا آلبالویی رنگ ایستاد
...باز به درک گفتم لابد و سوار شدم - هه عقب هم نشستم - فکر کن بی پول و پیاده و خسته باشی ..بعد بری عقب بشینی .. انگار طرف رانندته - می خواستم یه ماشین ارزون تر برای رسیدنم پیدا کنم اما با خودم گفتم تو که داری گند میزنی لااقل یه ماشین با صندلی های نرم سوار شو که بخاریش هم درست کار کنه
طرف رسوندتم به خونه - شماره تلفن داد و خواست - همه شماره تلفن خونه پدریم رو دادم بهش و نه شماره خونه
!اجاره ای خودم
. الان که داشتم چای مینوشیدم ازش یک هو همه چیز آمد

. ده سال پیش بود

....
.
.
.
آ ... راستی
Inception
! رو حتما ببینید - خوب بود - زیاد
از اون هالیوودی هایی بود که 2 ساعت .. کمی کمتر شاید ..تمام فکر های دنیا رو ازت میگیره


Ss