Sunday, September 16, 2012

and bare things

امروز دوشنبه ١٣ شهريور

از مهموني ديشب يه خونه جنگ زده باقي موند
ظرف ها  رو همون ديشب گذاشتم تو ماشين ظرف شويي
و خونه رو هم ساعت ٢ صبح مرتب كردم

موند جارو برقي ...كه امروز صبح سكوت همه جارو بهم ريخت

باز جين كشيدم به تنم تا از نقش يك ميزبان هيپي  مسلك  تبديل بشم به يه طراح دكراتور

صبح وقت رانندگي تو خيابون وليعصر از تجريش به  پارك ور... گلوم سنگين بود

به پارك وي كه رسيدم اشكام ريخت روي گونه هام
اختياري نبود براي مهار كردنش



عصر ' خونه 'خونه ي عزيز 

و تبديل شدم به يه روشنفكر حراف

.Ss

No comments: