Sunday, September 16, 2012

bare machine

سه شنبه ٢١ شهريور


دارو هام رو با دز بيشتري مصرف مي كنم تا توي روز هاي شلوغي كه براي خودم درست كردم دوام بيارم

همش روز مرگي بود
بيشتر مسير هام به پارك وي خطم ميشه
خوبيش اينه اگر جنابان پليس پارك وي هوس نكنند چراغ قرمز چمران وليعصر شمال رو كوتاه كنند، من صدو چند ثانيهاي فرصت دارم  چشمهام و پشت رل روي هم بگذارم و به صداي شهر گوش بدم


گاهي به تجريش كه مي رسم  دستها و پاهام توان حركتشون رو از دست ميدن

و به محض اينكه توي  پاركينك  پسر كوچولو رو مي بينم ديگه تقريبا درد امانم رو بريده


و خونه ، خونه عزيز ... هجوم به داروها

كاهي همونطور با جين روي تخت رها مي شم

تنها كاري كه از دستم بر ميادباز كرن موهامه


و هر ضربان كه درد پمپ مي كنه


اين هم از روزمره گي درد لابد

.Ss

No comments: