Wednesday, May 23, 2012

my beautiful ... beautiful azrael


"خُب "مرغ و خورش آلو


تمام رويا



و يه فرشته مرگ داره ، - همون عزرائيل خودمون - كه براش مُردم



خدايا يه فرشته مرگ كه ناخن هاش رو چك مي كنه



و سيگار به قربانيش تعارف مي كنه



A و خدايا حتي رو جعبه سيگارش حرف

حک شده

و دو تا شاخ خوشگل داره و يه رداي سياه و دندون هاي عالي سفيد



خوشگل ترين عزرائيل دنياست



آخ مُردم براي ناخون هاش



و البته كه فرانسه حرف ميزنه



و قصه ميگه.... آخ خدايا قصه مي گه



و چشمهاش



.



بوي خورش قرمه سبزي همسايه رو به رو - كه يه خانم پير بازنشسته ست كه با شوهر نازنينش زندگي مي كنه -

كل ساختمون رو برداشته

امروز مهمون دارن





.



مرجان ساتراپي قصه گوي بي نظيريه



اون تا حالا خوشگل ترين خدا و خوشگل ترين عزرائيل رو به من هديه داده





"خداي خوشگلش تو "پرسپوليس


"و عزرائيل خوشگلش تو "مرغ و خورش آلو





ممنونم خانم ساتراپي كه اين همه تخيل اصيل و جادويي داريد





ممنونم خانم



Ss



Music : Always you By An ggun - Schiller







Monday, May 21, 2012

heavens of joy




آدم ها ,آدم ها


 
پوه ه ه


 

و آدم ها

.

دردناك ها

غريبه ها

نازنين ها

بي رحم ها





و آدم ها

.


.



و حالا شما رو به شنيدن 16 دقيقه بكر از

درد ،آزار ، خلاقيت ، سازدهني، صحراي نوادا، هوس، و لذت ... دعوت مي كنم



Ss



warning :

اين موزيك به مدت محدودي در اين صفحه شنيده خواهد شد

درست به دليل لذت غير قابل تحملي كه با خود حمل مي كند

Music : Again By Archive

Sunday, May 13, 2012

chaos







من موزیک زیاد گذاشتم رو این وبلاگ

به این یکی که اصلا نمیدونم اجرای کی هست گوش کنید

گوش کنید به صدای خش دار و عاشق این مرد



........ یه ناشناس که یه اجرای هولناک داشته از این آهنگ



لذت ببرید



Ss



Monday, May 07, 2012

c'est anarchie



دوست دارم يه اوِتار داشته باشم

اين چيزيه كه اين روز ها خيلي دلم مي خوادش

يكي كه من نيست اما منه

دوست دارم برم فضايي رو كه دوست دارم انتخاب كنم و توش وقت بگذرونم

براي خواستن همچين چيزي نياز دارم به خدا هايي كه در سراسر دنيا دنياهايي رو طراحي و فضا سازيي

كنند

نياز دارم به تخيلشون و دانششون و ذائقه شون كه به من دنيا يي رو كه ارزو ميكنم اوِتارم در اونجا زندگي كنه رو بدن



تا اون موقع خيال بافي مي كنم



Music : Video Game By Lana-Del-Ray



Ss



Tuesday, April 24, 2012

heaven can wait




يه وقت هايي ديگه جا مي زني


مي دوني كه زياد مي خواي

حتي زياد تر از حقت، اما براي اين زياد خواستن خودت رو سر زنش نمي كني

پات رو ازش عقب نمي كشي


مي خواي و مي خواي

و بدست نمياري و بدست نمياري

و زخم مي خوري

درد مي كشي
بيشتر از توانت درد مي كشي

و باز كوتاه نمياي

از خواستن زياد چيزي كه حتي حقت هم نيست
من يا همه چيز رو مي خوام يا هيچ چيز

براي اين زن .... حد وسطي وجود نداره

و مي دوني .. گاهي ...

نه ! بيشتر از گاهي، حتي

نميشه
نميتوني
محاله

همه ي يك چيز يا يك آدم رو داشته باشی
من وقت اين نشدن ها ، مرد جنگ نيستم
وا مي دم

عقب مي كشم

نگاه مي كنم
پس بهتر اينه
كه همه جنگ رو  كنار بگذاريم

 و تمامش كنيم
من آدم ناشدني هستم
اينجا ناشدني  نه به تعبير زيبا

به سخت ترين تعبير اون


Music :  Lost  by Within Temptation

Ss

Sunday, April 08, 2012

once more lady ?

killing is easy , dealing with it is the hard part



وجدان من یه مرد الکلیه

و تو آشغال های یه شهر بزرگ مثل نیویورک زندگی می کنه

بیشتر وقتها اونقدر مستِ که نمی تونه رو پاهاش بایسته و

تلوتلو خوران باز تو آشغال ها ولو میشه

گاهی رهگذری از سر ترحم براش سکه ای می اندازه.....

و او باز لیوانی آبجو برای خودش میخره

و لا جرعه سر می کشه وزبانش رو روی لب های تشنه ش می کشه

وجدان من زمانی مرد خوش قیافه و آراسته ای بود

اما حالا داغون و خراب و بلاتکلیف تو خیابون های شهر پرسه می زنه

وجدان من اخلاق می دونست.. کتاب می خوند.. تحصیل کرده و با وقار بود

هنوز هم گاهی که مست نیست میشه,شبحی از اون مرد رو توش پیدا کرد

وجدان من

که یه مرد الکلیه هوسبازه گاهی که سر کیفِ ,

میاد سراغ من که

سونیا اخلاق سونیا تعهد سونیا عشق سونیا عرفان سونیا معصومیت

سونیا کوفت... سونیا ..سونیا

و من کلافه و گیج نگاهش می کنم

تکرار اینکه کار درست چیه یا کار غلط باخودت.....

من وجدان دارم

و دوستش دارم و

وجدانم یه مرد حرومزاده ی الکلیه

Music : Uprising By Muse

Ss

Wednesday, February 22, 2012

sh sh ...dont make any noise


*
"
لارسن : می خواید باز هم دروغ ببافید ؟
زنورکو : دلم که می خواست



لارسن : از کجا بدونم که راست می گید ؟






.زنورکو: از بی قوارگیش
دروغ ظرافت داره ,هنرمنده , اون چیزی رو بیان می کنه که باید می بود,
در حالی که حقیقت محدود میشه به چیزی که هست. یک دانشمند رو با
.... یک کلاه بردار مقایسه کنید: فقط کلاه بردار دنبال آرمانشه





"
نوای اسرار آمیز - اریک امانوئل اشیت *

Ss

Saturday, February 11, 2012







شنبه ست - هوا تمیزه - خونه تمیز وساکت - زمزمه آروم شاملو رو
" می شه شنید : ... " آری به اتفاق جهان می توان گرفت
شاملو , حافظ می خونه

یه دسته گنجشک باغ رو به رو , رو روی سرشون گذاشتن
یه کم برنج می ریزم توی یک دستمال کاغذی
گولوله ش می کنم .. پرت می کنم توی باغ
صداشون با نمک تر می شه

آرتور ( دوربینم ) رو بر می دارم , از بین تور عکس می گیرم چند تایی

آرومم امروز - یه آروم غم آلود م - اما آرومم

یه اندوه ملایم چسبناک رو با خودم حمل می کنم

که ..... که ازش گریزی نیست ........ میلی هم به گریز نیست

یه جور تنهایی کشدار ....... وسط هیاهوی آدم ها


Ss


Music By Bruno Marks
photo by Ss

Monday, January 30, 2012

new yorker



" killing is easy , dealing with it is the hard part "



لب هات و چشم هات
دست هات
تنت
حافظه ت
حرارت بدنت

از تو فرمان نمی برند

...به من بگو ..... سرکشی های من رو
که من رو به دیوانگی میکشند ....چطور فرمانروایی کنم ..؟

!به من می گی ....نه؟



Music : Powder room cllapse by Rebekka Bakken




Ss

Wednesday, January 11, 2012

Anti matter



...

رفتن

رها کردن

....موهات رو تو باد باز کنی .... اخم بین ابرو ها ت نباشه

.. لبخند محوی روی لب هات نشه حدس زد ...

مژه های تاب خوردت.... بی عجله به هم ساییده بشن

شونه هات نرم و رها باشن

ماهیچه های پشت ساق پاهات منقبض نشن


گرسنه نباشی یا تشنه

خسته یا غمگین
عصبانی یا هیجان زده
بی تاب یا سر خوش
عاشق یا دلزده

نباشی


پشتت یا قلبت یا انگشت بریده شده دستت ... درد حس نکنه


و چشم هات ....چشمهات ... بی خیال ِ بی خیال دنیا باشن


اینکه بری
رها کنی


...


P.S:
موزیک خود ِ خود منه

fighting for a lost cause
by
Anathema


اسمش ...اسمش حتی....... خدایا

fightingfor a lost cause

پو ه ه ه ه

Ss


..

Tuesday, December 27, 2011

...نفت سياه بد بو











.



سونيا




خانوم کوچولو



خالي .. تهي ... تنها




عزيزم






تولدت مبارک




سي و چهار سالگيت


.




Music : Alexander Rybak





Song : Fairytale



.



P.S:




آه راستي داره برف مياد



با برفا ...اومدي دختر



photo by Ss

صبح 6 دي ماه

1390



Ss

Thursday, December 22, 2011

vanish things


جز عشقی جنون آسا
-هر چیز این جهان شما جنون آساست

.

جز عشق
به زنی
که من دوست می دارم


.

چگونه لعنت ها
از تقدیس ها
!لذت انگیز تر آمده است

.


چگونه مرگ
!شادی بخش تر از زندگی است

.


چگونه گرسنه گی را
گرم تر از نان شما
!باید پذیرفت




-
لعنت به شما ,که جز عشق جنون آسا
!همه چیز این جهان شما جنون آساست


 
شاملو


 
Ss

Tuesday, December 20, 2011

...no more nothing


....هيچي




P.S:


اين يه موزيک عاشقانه نيست


....


يه خلسه ي مسمومه



.


Ss

Friday, December 02, 2011

trill things





محکم بغلم کرده




با پنجه هاي آهنين




....




گاهي فرار مي خوام




.




گاهي طور بدي مي خوام در آغوشش بمونم










...






تب دارم





....




Ss








Saturday, November 19, 2011

fancy clube





خودخواهی

خود خواهی لعنتی - یه زیاده خواه بی همه چیز - که هوسبازی می کنی

و رنج می بری و - تنها می مونی - خلوت می شی


همه چیز رو با هم می خوای - خدا لعنتت کنه - و با عجله - خسته می شی


این هوسبازی تمام وقتت بی چاره ت می کنه

هی گوش کن زن ! ... این تمام وقت هوسباز بودنت بی چاره ت میکنه


بی چارگی می دونی یعنی چی ؟

:

i who have nothing ....

i who have no one ....


so


damn on you woman !



P.S:

موزیک طور بدی ... عاشقانه ست ..نه برای دوستت دارم گفتن هاش

به خاطر همه الماس و رستوران هاش


pray for me


Ss

Saturday, November 12, 2011

Saturday, October 22, 2011

shall we begin .....




BoArDwAlK eMpIrE


کارگردان : مارتین اسکورسیزی
طبقه بندی : خوش ساخت - خوش ساخت - خوش ساخت
نما های بی نقص - فضاهای امریکای 1920 - نورها - سایه ها
پُر از مزه خوب سینما - پُر از مارتین اسکورسیزی


دیدن این سریال رو از دست ندید ... این بار ناخدا فرصت بیشتری
برای خلق کردن تصاویر نفس گیرداشته
همراه با خشونت بکر با امضا ی منحصر به فردش و
ذائقه خاصش در کُشتن


!یکی از خدمه این نا خدا می دونید کیه؟




Michael Pitt


صورتش یادتونه ؟ - ... متیو ..... دریمرز .....

اون لب های تاب خورده و مریض که بوسیده شدن طلب می کنه ...انگار ناشیه اما


حرومزاده و زیاده خواهه





اون زنانگیه مریض گونه پسرک ...- اینکه نمی دونی با بی گناهی طرفی یا


..نهایت گناهي.. شایسته مجازات مرگ در اردوگاه کار اجباری




.




می دونید



همیشه ارزو کردم اگر بچه ای می داشتم و اون بچه پسر بو د : صورتش

زنانه و ظریف باشه - مثل یه تله - که نتونی از شرس خلاص شی



و




دوست داشتم ...نگاه می کردم که زنها چطور گیج و بیچاره تو تله صورت




ظریف تبه کارش دست و پا می زنن



این رو برای پسر نداشته ام دوست دارم نه برای مردهای اطرافم

خب این هم از مريضی های روحیه منه

.




و باز




Boardwalk Empire



پُر از نما های خوشایند - استادانه و

Pure



که باعث میشه حال خوبی رو تجربه کنید





P.S :
سرما خوردم و گمانم صدام مثل لولای دری که مدت هاست روغن کاری نشده


قژ...قژ می کنه







music: modern myth by 30 seconds to mars





موزيک احتمالا بهتون اضطراب ميده



مثل صداي قژ قژ





Ss

Saturday, October 15, 2011

hesitate



از کِی این همه احمق شدم ؟

از کِی نگاهم اینطور دقیق و تیز شد؟ .. به دستگیر های دَر - به کلید و

پیریزهای برق - به جزئیات نادیدنی


چی شد ؟



من بودم ! من نبودم که دارو ندارم رو ...جعبه رنگم رو - گلیم کوچیک اتاقم رو


که بابا خریده بود - کتاب آشپزی رزا منتظمی رو که اون از روش آشپزی می

کرد - مدارکم رو و چند تکه جین و تی شرت رو برداشتم و زدم از اون خونه

بیرون - بی پول - بی جا - بی کَس - پس چی شد ؟

حالا چرا اینها مهمه .... برق زدن کریستالهای لوسر - کنده کاری چوبهای

آشپزخونه - رنگ مات و گرم پارکت های کَف - هماهنگی رنگ گلدونها با گلها و فضای اطرافشون

!!کِی ؟- کِی اینهمه برام مهم شده ؟



دارم غصه می خورم

اگر جنگ بشه

اگر هجوم بیارن به خونه ی قشنگ - کتابهای کمیاب - مجسمه های فرشته که از چوب

تراشیده شدن - اون همه فیلم که با وسواس کنار هم چیدمشون - راحتی و ساکتِ

خونه رو به غارت ببرن چی ؟؟؟؟

من کدوم یکی رو بزنم زیر بغلمو نجات بدم ..هاه ؟


دلبسته ساقه های ظریف نقاشی شده روی حباب چراق قدیمیم و کلاویه های

پیانو که بعد از این عمر طولانی محکم و تُرد سیاه و سپیدن

و اون خونه باغ که قرار دنج ترین جای دنیا بشه


چه کنم

از کجا اینطور شد


از کِی چشمهام گیر کرد به زیبایی

به دقت

به تمیزی

به عمق

؟



کمکم کن





Ss


Music : cover by : daughter darling named :dust in the wind

Wednesday, September 28, 2011

yellow page



...

I am back in town





and


...





everybody knows that boate is leaking...

every body knows that the captain lied

....












.







Everybody knows that you love me baby




Everybody knows that you really do




Everybody knows that you've been faithful




Ah give or take a night or two



Everybody knows you've been discreet




But there were so many people you just had to meet






Without your clothes






And everybody knows












and.. i feel lonely






....

.

Song & Lyrics By : LEONARD COHEN


P.S:


و هوا چه زود تاريک ميشه


اين خوبه






Ss

Wednesday, September 07, 2011

damn ... far... far... away


صدای دیالوگ های فرانسوی فیلم - آفتاب که از پشت پرده ها خودش رو پهن کرده روی پارکت ها و میز و صندلی
ها

کاش خونه باغ تمام شده بود و من تو آفتاب زیر شیرونی می لمیدم - درد کشیدم این دو سه روز - زیاد

و سفر - کمی طولانی تر از هر بار میرم سفر

کلمات اشنای فرانسه - هوس دارم - و عصر کلاس یوگا




.. یوگا ... از جلسه اول هنوز تنم درد می کنه ....- لعنتی یک ساعت تمام دنبال



جای پارک می گشتم

romance
می خوام - یه جور عاشقانه غلیظ - چسبناک - نه چندان طولانی



اعتقادی به چیزی ندارم - یو گا - ذهن - هه ..اگر اصرار نمی کردن
...


نمیرفتم - هولم دادن تو یه کلاس تمیز با کفپوش چوب قدیمی که بدنت
رو درد بیاری - عضلاتت کشیده بشن و بعد با عضلات درد ناک بیای



بیرون دنبال ماشینی که به زور جای پارک براش پیدا کردی بگردی
و یه موتور سوار که رد می شه بهت بگه گوساله


جلسه اولی یکی بهم گفت گوساله ... دو یا سه روز پیش - و انگار
کلمه ش چسب داشت - چسبیده بهم ... .... دلخورم

سفر
چطوریه که وقتی میرم دائم به پشت سرم نگاه می کنم ؟



حساب کردم .. تقریبا 20 ساعت با ترانزیت وعوض کردن پروازها ....
تو فرودگاه ها

و بعد باید سوار یه کشتی بشی و ته مانده بدنت برسه به هتل لوکس



و ..و حواست پرتِ دو تا سیب تو یخچال جا مونده بشه که : کاش


می دادیشون با سرایدار که این همه لاغر و نحیف کل ماه مبارکش رو گرسنگی کشیده
و چون پول هاش رو برای خانواده ش می فرسته باز هم گرسنگی می کشه



که هوام رو داره.. که لبخند میزنه ...که به زور شیشه های ماشین رو برق میاندازه که.... من دوستش دارم


دوست دارم مدت ها به گلدون ها تکیه بدم و اون با لهجه خوبش برام از روش نگه داری گلها بگه
....

هوس دارم - فیزیکی نیست - یا هست ؟ یه جورِ سیرناپذیری می خوام بهم فشرده بشم و 20 ساعت بعد از ... پرواز و کشتی و مسافر


ها و فرودگاه ها- یکهو سبک باقی بمونم....


اما ا ینطور که پیداست تو بغل هیچ کی جا نمی شم

سر می زنم اینجا
تو سوراخ سنبه های دهکده یا شهر یا قاره یا جهان یا هر کوفتی پنهان نشید

بیاید اینجا آ فتاب پاییز بیافته رو رنگ لباسهاتون و چشم هاتون رو تنگ کنید و بوی مخصوصش رو حس کنید
تا دیر نشده : دوستتون دارم.... اینم برای اینکه دیگه دیر نرسم

..ممم ... اگر به دلیلی بر گشتنی در کار نبود ... میسپارمش اینجا رو به هم خونه ای هام

...هی ! دوستتون دارم



P .S:



نظرم عوض شد



به اين صداي آسماني گوش کنيد


music by : sara mac lachlan




....
بدون هيچ اتفاقي






Ss

Wednesday, August 17, 2011

دوش ميگفت بمژگان درازت بکُشم ..... يارب از خاطرش انديشه بيداد بِبر




:معرفي مي کنم

شال سياه وقرمزم









چرا شیشه های کار خونه های چای شکستست ؟

تا حالا باغ چای بودی ؟ - بوی چای تازه که با بوی نارنج ها و رطوبت هوا
ساعتها از خود بی خودت میکنه
باور کن همینطوره .. خودم حسش کردم

پدر بزرگم شمالی بود . پدر ِ پدرم . لاهیجان گمانم و مادرش رامسر
مادرِ پدرم زیبا بود . از عکسش میگم... ندیدمش

و پدربزرگم چیز زیادی ازش خاطرم نیست
صداش میزدم بابا بزرگ.... " راستی چرا بچه های الان به بابابزرگ هاشون
می گن بابا جون یا همچین چیزی ؟"

داشتم میگفتم ازش چیز زیادی خاطرم نیست ... باغ های چای .. نمناکی
هوا و بوی برگ های سبز چای .. خونه ی بالای کوه
شبها کفش هامون رو می اوردیم تو تا شغال نبره .... و بارون می بارید
..صداش روی شیروونی و صدای حرف زدن های بابا بزرگ با فامیل و
دوست هاش به زبون محلی
صدام میزد دِتر , یعنی دختر

.


دلم بارون می خواد .. خسته شدم از این خورشید خانوم یا اقا و تابستون و
هوای کثافت غبار گرفته و حتی گلهای توی تراس رو به شهر

مه دلم میخواد
لباسهای بافتنی ... صدای چرق چرق چوب تو شومینه هیزمی ... زمزمه ها با
لحجه های عجیب ... صدای بارون روی شیروونی و خزیدن در آغوشی با
همه معصومییتت و لباسهای بافتنیت
.

دلم گرفته و حوصله آدمها رو ندارم ... دچار تئوری توطعه شدم ... نمی
خوام با کسی هم کلام شم ... با این ادم ها - لباسها و ماشین ها... توقع ها
ژست ها
دلم شال ترکمن سیاهم رو با گلهای درشت قرمز می خواد که
بندازمش رو شونم ...که به صدای درختها توی باد گوش بدم

که زود هوا تاریک شه ....

صدای رعد و برق و بابا که آغوش امنش بود و چشمهای خندونش
و انگشتهای بلندش و بوی خوبش و مو های جو گندمیش .. چین های کنار چشمش
و خنده هاش

که انگار حاضر بود تو همه شبهای بارونی آدمی رو به خونه ش راه بده وبا خنده چای خوش رنگ مهمونش کنه





Ss

Monday, August 15, 2011

anyway





.






همه حق دارند بميرند و به حقشون هم مي رسند ,اين دمکراسي مادر قحبه همينه









" خدا حافظ گري گوپر "



"رومن گري "



.

Music F0und By : A Man From Texas

.


Band Name : Archive - Album : Niose - Song : So Fuck You Anyway


.



Photo By : Ss




Ss




Wednesday, July 20, 2011

نخود فرنگي هاي مندليف




اسمش رو چی میگذاری
ترس ... توهم.... خود خواهی ؟

من اسمش رو گذاشتم : سکوت

جوان تر که بودم می جنگیدم - پنجه می کشیدم - با چشمهای نمناک که از اشک نبود ...از خشم براغ می شدم به

چشمهاشون

بینیم رو ... رو به باد می گرفتم و سرم رو از صورت هاشون به سادگی بر می گردوندم

و شب بود و تاریکی و بعد موهام و کنار چشمهام خیس اشک می شد

.

حالا سکوت می کنم - اینطور اعتراض می کنم

بین این سکوت و جنگ قبل , توضیح می دادم ... خودم رو بار ها و بارها
و هر بار کمتر جواب می گرفتم

.

حالا ساکتم - عصبانی ِ ساکت - با چشمهایی که مرطوب و براقه , ... باز هم نه از اشک

به چشمهاشون نگاه می کنم ... مات ... بی رمق و انقدر نگاه می کنم

که سر هاشون رو بر می گردونن و به راهشون می رن
و شب ها .....


شب ها خیسی موهای بلند و چشم هام نیست از اشک
سکوت.... و فرار سمت خوابی که نیست


...کم خواب می بینم - دیگه فنتزی نمی سازم - رویا نمی بافم


درد هست اما هیچ , آخ ِ کم صدایی از بین لبهام بیرون نمیاد
مراقبم بیش از حد
مراقب احساسات و عواطف دیگران

.


محال شدم - دور - تهی


اسمش

رو چی میگذاری ؟






Ss

Saturday, July 16, 2011

yellow

گرماي نوچ









هورمونهاي سرگردان










.............ميوه هاي زيادي رسيده




Ss



music by 30 second to mars .... named bad romanc





P.S:





يه موجود عجيب دوست نداشتني به نظر من با رکورد هاي نجومي فروش البوم هم اين رو خونده



اما حتي فکر يه مقايسه کوچک رو هم به مخيله تون راه نديد

.



اجرا و شعر خوشاينده ...زيادي




و حتي ترکيب محشرِ اسم




BAD ROMANC ?


Sunday, June 12, 2011

Wednesday, June 08, 2011

هيچ كي نمي دونه

و اين دردناكش مي كنه . دردناك تر اينكه نمي توني - نمي خواي دائم خودت رو توضيح بدى


اينكه يه چيزي مثل يه درد موذي كشنده .... ميپيچه و بالا مياد

يه جور جنون كه از اخلاق و معادلات انساني چيزي نميدونه

.....كه

چطور بگم؟


.

چرا هيچكي اين اطراف نيست ؟





Ss

Saturday, April 23, 2011

l'histoire des oure panda....

داستان خرس هاي پاندا به روايت ساكسيفونيست كه دوست دختري در فرانكفورت دارد


Written by matei , viniec




داستاني كه مدتها پيش ... همراه با تپق هاي فراوان خوانده شد .... براي دوستي


..دوست قصه رو دوست داشت


من قصه رو دوست دارم


.

.....



.....اين فقط قسمت كوچكي از قصه است

اون قسمت كه مر بوط به افتادن يا نيافتادن اتفاقي ميشه




...





Ss

Monday, April 18, 2011

nova



.



.





...coppola 's nova




.


music by artificial animals riding on neverland - arron



.



Ss

Saturday, April 16, 2011

miracle كامنت طولاني

.....باز اينجا مي نويسم - با مدادي كه ...


ما نيمچه نقاشها گمانم يه پيوند ديرينه داريم با مداد - نه الزاما مدادهاي نرم طراحي



اين مداد جديده و خوش قيافه به قدر كافي .. تا بتونم كامنت پستت رو اينجا روي كاغذ اول ....بنويسم به خاطر وسواسي كه تنها مال


نيمچه نقاشها هم نيست

الان ساعت 6:34 صبحه - من ديشب خواب ديدم پرواز ميكنم - اولين بار بود بدون بال .... با دستهام


بدون بال مصنوعي ..

هواپيما يا گلايدر يا هر كوفت پرنده ابداع شده پرواز مي كردم ..

با دستهاي باز و -.... يادمه براي پريدن بايد جايي بلند مي بودم .. مثل قهرمانهاي فيلم هاي تخيلي


- از رايزر ساختمانها - پله هاي فرار - لوله ها و سيم ها بالا ميرفتم تا بتونم بپرم


توي خواب بچه داشتم - وقتي فهميدم مي تونم پرواز كنم همسر و بچه ي تو خواب رو به راحتي رها كردم و پرواز رو


انتخاب كردم ... يادمه از يه ارتفاعي به بعد مي ترسيدم بالاتر برم


تا اون ارتفاع كه خونه ها كوچك مي شن بالا ميرفتم و بعد


روي هواي رقيق سر مي خوردم و ... خدايا... چه احساس فوق العاده اي بود و ...و يادمه هر بار اولين لحظه پريدنم ... مي ترسيدم كه پرواز كردنم كار نكنه و .... هيچ نميدوني چه تجربه بي نظيري بود ...

آدم ها دنبالم مي گشتند ....


DZ



اونقدر از مزاياي متفكر فراموش شده - امريكا



گفت كه ساختمان هاي خوابم شبيه ساختما ن هاي امريكا مامور هاي مراقب و نگهداري داشت


كه با تعجب ظاهر شدنم رو روي يه جايي از بام ساختمان تماشا مي كردند عجيب بود بالاي سرزميني پرواز مي كردم كه نخل داشت يه جايي شبيه شيخ نشين هاي عرب و امريكاي جهانخوار متفكر


بچه و همسر توي خواب و دوستهايي كه تو زندگي واقعي داريم همه جا دنبالم مي گشتند و ....


از بالاي تراس رستورانها رد مي شدم ... خدايا ته خوابم انگار مي دونستم بايد براي بودن كنار بچه و همسر خواب بايد پرواز رو فراموش كنم - يه قرار داد نا نوشته بود ... و شايد هوشياري قبل از بيدار شدن به اين تصوير كمك مي كرد




....خوبه اينجا نوشتم - چون خواب ها زود فراموش ميشن و .....




.




. ياشار ميدونستي خيلي با شعوري ! - منظورم شعورِ واقعيه - يعني شعور رو بايد به هوش زيادت اضافه كرد


اونقدر كَسي كه دور ايستاده رو ..دور و نزديك ميكني به خلوت اين دو تا آدم كه ... چي بگم - چي مي تونم بگم ؟ ...اونقدر حريم اين

.....دو نفر رو تميز نگه مي داري كه

...


اينكه بعد از خواب پرواز.... ساعت 6 صبح از خواب بيدار بشي و


..رو باز كني مثل جلد يه كتاب i pad دست بندازي و به لطف تكنولوژي كاور


و نور شفاف صفحه ش اشك بياره به چشمهات - از سد نگهبانها باز به لطف تكنولوژي و هوش ذاتي ايراني / آريايي ( من اصلا نژاد پرست نيستم ) بگذري دو نفر رو بخوني كه - ميميري ..... ميميري براي اينكه به خلوتشون نفوذ كني-




......پسر





....)


معلوم بود ذهنش جاي ديگري بود كه انقدر سخت داشت براي رانندگي انرژي مي گذاشت ................................. با يك ضربه فورا

....يك سيگار را به لب گذاشت و به آتش كشيد ...............به اتش كشيد..... به اتش




گشتي در خانه زد با دستي به چانه و گاهي جيب


(...


و باز هم هست



... زياد هست


من بين كلماتت گير مي افتم .... شايد لوس و زنانه ...اما گير ميافتم


چي مي تونم بگم .......




خدايا تو ذهن آدم هاي قصه ات چي ميگذره پسر ؟؟؟؟؟؟؟





P . S :


. بعد تا 8:30 خوابيدم



.






..... ميرم استخر.... .... بايد غوطه ور شد در چيزي



.







انقدر طولاني بود كه نشد يك جا همش رو بگذارم رو ارتباط فرانسوي ....اونجا بريده بريد ه ش هست







.




اين ها رو رو كاور مجله فيلم 404




دي 1388



سال بيست و هفتم




132صفحه







1000 تومان






..نوشتم...


ديگه نمي خرمش چند ماهي مي شه.... بعد از 16 سال ديگه نمي خرمش نه اين ...نه دنياي تصوير رو.... باز نمي دونم چرا....


.




DZ


اين موزيك رو با معجزه مزه كنيد دوست دارم تلخي اين نوا رو ....نميدونم چرا .....نميدونم براي كيه ......



.





......دلم بيش از هر چيزي براي خودم تنگه

.


Ss










Monday, March 21, 2011

damn f - u - c - k i n g time





DZ سال نو مبارك

YN سال نو مبارك


سال نو مبارك نويسنده استخدامي... هر چند ملكه بودن من بسيار بعيد ... تازه اگر هم ملكه باشم
به سختي ملكه محبوبي خواهم بود


سال نو مبارك بابا ..... اگر بودي احتمالا موهاي نقره اي زيادي روي شقيقه هات مي داشتي

اگر بودي حتما خط هاي ريز بيشتري كنار چشمهات مي بود ...سال نو مبارك دوست داشتني محترم
زندگيم

.



سال نو مبارك خانم ...مادر... زن... .... كه هيچ وقت ندونستم اگر مي بودي چطور هفت سينت رو مي چيدي

سال نو مبارك كه هرگز ندونستم وقتي بلند صدا مي زدم مامان طنين صدام چطور مي بود ..سال نو مبارك خانم مهندس فرهيخته كه هرگز ندونستم ... چطور مي شد خزيد در آغوشت


سال نو مبارك مرد نازنين به شدت محترم زندگيم


سال نو مبارك برادر كوچو لو


سال نو مبارك خواهر خوانده


سال نو مبارك خدا


سال نو مبارك دنيا ...روز ... قلم موهاي جا مونده در كمد

.
.


...
...چند روزي ميرم سفر

...سرگرم كننده ترين قسمت سفر .. تو شلوغيه فرودگاه ها ... نگاه كردن به آدم هاست..
پرسه زدن هاشون در حالي كه چمدان ها رو روي ترولي ها .. يا بدون اونها با خودشون به اين ور و اونور ميكشن
....

اون جايي كه ميرم دسترسي هست به اينترنت ... مردمان متمدن! ..اما من بين همه مردمان متمدن ميام اينجا ...... سر ميزنم ... به خونه ...هم خونه اي هام....


پوه اگر سالم برسم به جايي.... هه ... همون بد بينيه اساطيري




آ ... راستي .. هيچ به تلفظ انگليسي كلمه " ماشين" توجه كرديد ... ؟

" sh "اون تاكيد خوشايند روي


.


P.S :

زياد .... به سختي..... كنجكاو.... يادتونه مي گفتيد جايي نيست كه بنويسيد ... DZ من منتظرم

.......... نگاه كنيد
جايي نيست ؟







Ss

miracle(nineteen)


آدم بزرگتر که میشه
مزه های تلخ رو بیشتر می پسنده
و من و تو اینجاییم
که تلخ هم رو بچشیم
برای آینده ای که وجود نداره
- این رو من به تو گفتم یا تو به من؟
: میدونی بچه یکی از قابلیت های منحصر بفرد رابطه من و تو همینه
موقعیت ها و حرف هایی که می تونه از طرف هر کدوممون خلق شده باشه
- آره....مخصوصاً این روزا که هر دوتامون عین زهر مار می مونیم
با توجه به علاقه زیادمون به تلخی... باید لذت زیادی از هم ببریم
حالا واقعاً می بریم؟
: با توجه به تعریف پیچیده لذت ... کی میدونه شایدم ببریم
شاید همین پاره پاره شدن ها و کردن ها هم نوعی لذت بردن باشه
- آهی عمیق کشید
: بزرگ شدی
سهراب نگاهش را به سوزان انداخت با کمی اخم
- خبر بدیه؟
: من گفتم بد؟
- نگفتی خوب
: ه هه....نه خبر بدی نیست
- بزرگ نشدم سوزان....سرویس شدم
به هم نگاه کردند... زدند زیر خنده...نه خیلی طولانی
: که سرویس شدی بچه جون
- بله سرویس شدم
: چقدر؟
سهراب متوجه حرف های سوزان نبود داشت از پنجره
سرو های کنار اتوبان که تند تند می گذشتند را نگاه می کرد
- میدونی آخرین بار کی بود که اینطور خندیده بودم
سوزان آدامسش را کمی جوید با دندانهای جلوییش..
: نه نمی دونم
سهراب رو به سوزان کرد و لبخند تلخی زد
- ه هه...خودمم نمی دونم
سوزان هم لبخند تلخ و محوی زد
دستش را که روی دنده بود برداشت و برعکس روی شلوار کبریتی مشکی سهراب گذاشت
سهراب هم مثل عمل به یک رسم هزار ساله بدون اینکه با چشم محل دقیق دست سوزان را پیدا کند
دست چپش را به دست راست سوزان گره زد
دست سوزان برایش منحصر به فرد ترین دست دنیا بود
هم زیبا بود
هم ظریف
هم نرم
هم خشن
.
.
.
با نوک انگشت هایش نوک ناخن های سوزان را لمس کرد
از اندازه بلندی ناخن ها حدس زد که 8 یا 9 روز پیش ناخن هایش را گرفته بود
این اندازه از ناخن های سوزان را بیشتر از هر اندازه دیگری دوست می داشت
نه بلند بود ...نه کوتاه نه تیز
دست هایش نه کوچک بود نه بزرگ
گرم بود نه داغ
سرش را به سمت سوزان برگرداند
لبخند روی لبش بود
نه تلخ و نه کمرنگ
سهراب در حقیقت بخش زیادی از آرامشی که به گفته خودش همه عمر به دنبالش بوده را
در همین دست های سوزان یافته بود
هرچند که نه هرگز به سوزان گفته بود
و نه خودش خواسته بود که به این فکر کند
چه از نظر او آرامش غیر ممکنی بود که حتی دست های سوزان هم نمی توانستند بهش بدهند
اما همان لبخند و همان چند درجه چرخش سر پسرک برای سوزان کافی بود که به همه چیز پی ببرد
- سوزان چقدر دست هات رو دوست دارم
قبل از اینکه میم دارم رو بگوید سوزان با شیطنت گفت می دونم
و هر دو لبخند زدند
سوزان اما یک چیزی را نگفت
و آن این بود:
من هم دست های تو رو دوست دارم
شاید سهراب این را می دانست شاید هم نباید می دانست و یا شاید خیلی شاید های دیگر
- شلوغه
: نباشه عجیبه
- با مکث : آ ر ه
: نمی شد یه وقت دیگه پا به دنیای قشنگ ما بگذاری سرورم سهراب فروزش
- تا جایی که به علم پزشکی بر می گرده و به قوانین پرودگار بانو کامرویی ! این سوال را باید از
پدر و مادر بپرسید نه من
بعد لحنش دوباره امروزی شد
- البته می دونی مامان میگه تقصیر دکترت شد
عید می خواست بره مسافرت گفت من نیستم بچه رو همین الان بدنیا میارم
: دستش درد نکنه
- سرت درد نکنه
: واقعاً که دکتر با وجدانی بوده
- آره... حالا یه روز اینور و اونور که فرقی نمی کنه
: فرقش رو این پای من می فهمه که سر شده از بس کلاچ و ترمز گرفته
- قربون پای سر شده ت
: دیوونه
- خوب اگه دیر تر هم بود که تو داشتی جلوی مهمونات آجیل و شیرینی می ذاشتی
دیگه وقت نمی شد اینجا باشی
سوزان جوری به سهراب نگاه کرد که : پسر جون مگه بار اولته منو می بینی؟
سهراب شانه ای بالا انداخت
چند لحظه ای به سکوت گذشت
- بوی م م م م
: نمی خواد بگی خودم می دونم
- نه خره...بوی م م م
سوزان در حالیکه دست هایش روی فرمان بود..منتظر به سهراب نگاه می کرد
- بوی کوچه بارون خورده ای رو میدی که بارونش تمام شده
بعد چند روز به عید مونده یه نسیم خنک توش میاد
سوزان پرید وسط حرفش : احتمالاًچند روز قبلش فیلم برداری نبوده اونجا
مثلاً فیلم...
اینبار سهراب پرید وسط حرف سوزان
- نه و نیم هفته
هر دو زدند زیر خنده
- خیلی پستی سوزان
سوزان با خونسردی : خیلی نه! به مقدار لازم
سهراب محکم زد روی ران سوزان
: نزن حیوون ! سوخت
سهراب با قیافه حق به جانب : خوبه !
- باز شد بالاخره
: م م م م آره
اتوبان شروع شد ... با درخت های سرو سمت راست
سهراب همیشه اینموقع سمت راست بود و درخت ها رو به او
سوزان زیاد تند نمی راند
هوا دیر تر تاریک می شد این روزها
- سالی بود ها
: سالی هست ها
: چی میگن؟ زیادش رفته کمش مونده؟
- سختش رفته آسونش مونده
: سختش مونده آسونش میاد
- امیدواری؟
: امیدوارم که باشم
- امیدوار؟
: امیدوار هم!
- عید اینجایی؟
: وقتی میدونی فرقی نمی کنه چرا می پرسی؟
- میکنه...می خوام با هم هوای خلوت تهران رو نفس بکشیم
: شاید کشیدیم
- بکشیم خوبه سعی تو بکن
: قول که میدونی نمیدم
- میدونم نمیدی
: آره ...عید تهران خوبه
- اوهوم
: تند آدامس می جوی
- لازمه لابد
سهراب یک دستش را به صندلی سوزان گرفت و دست دیگرش را جلوی دهان سوزان
: نه دیگه بسه...برا قلبت می گم
و بعد با چشم اشاره به آدامس سوزان کرد
- شوخی می کنی...از صبح تو دهنمه
: بهتر
سوزان آدامس را چند بار تند تند جوید و به جلوی دهانش آورد
همانطور به سختی گفت : دست نه
سهراب دهانش را جلوی دهان سوزان آورد به یک سانتی ش که رسید دهانش را کمی باز کرد
سوزان به آرامی و با مهارت آدامسش را به دهان سهراب پرتاب کرد
سهراب با رضایت سر جایش برگشت
- میدونی اگه یکم با قدرت تر پرتش کنی می تونی بکشی م
: باورت میشه ندونم؟
- نه
- کاش از دیشب می جویدیش
: چطور؟
- بیشتر مزه ت رو میداد
سوزان با شیطنت : همینقد بسه ته فشارت میره بالا مجبور میشی آبغوره بخوری
- اونکه الان هم بالاست
سوزان بی اختیار دستش را روی قلب سهراب گذاشت
: اوه آره
- دیدی! دروغ که نمی گم دختر
: آره دیدم پسرک بیچاره
سهراب سرش را به سمت شیشه چرخاند و دست ها را به سینه زد
- م م م امروز استثناً خوب رانندگی می کنی کامرویی
: امروز استثناً فقط دست و پاهام رانندگی می کنن نه ذهن و مغزم
سوزان از باند سمت راست می راند
و سهراب هم از این رضایت کامل داشت
سرو ها که تند تند از روبروی چشمانش می گذشتند
مثل کارتون های زمان کودکی ش بود که شخصیت اصلی که مثلا "پسر شجاع" بود
جادو می شد و صحنه پر میشد از مارپیچ های زرد و قرمز
این بار هم سهراب داشت جادو میشد
اما خبری از مارپیچ های زرد و قرمز نبود
سبز تیره سرو ها بود و سبز چمن های کنارش
.
.
.
..
.



ادامه خواهد داشت زود
به جهت بانو سونیا
چند دقیقه مانده به
حلول سنه 1390 خورشیدی

Thursday, March 17, 2011

.....je ne suis pas ...





تولدت مبارك ... YN





Ss
Music By Moby

Saturday, March 12, 2011

.... paly!




sh....sh...

! گوش كن

طعمش رو مي فهمي .....

. سينماست


..خُب ..خُب.. خُب


بسه ديگه از حالا به بعد اينجا مال ماست


....نه هيچ غريبه اي


مفهومه ؟


بيايد اينجا گپ بزنيم


... هوم؟


از هر كوفتي


....user و password

رو ميرسونم

البته اگر بخوايد


اونوقت اينجا ميشه قرار ِ سينما تك

هوم

قبول ؟!







Ss

Sunday, March 06, 2011

damned darling





ما مادرهامون رو مثل بمب ساعتي همه جا با خودمون حمل ميكنيم
درونمون تيك تاك مي كنند

گريز ناپذير - چاره ناپذير - درمان نا پذير





.


فرانسه مرور ميكنم - پيانو تمرين مي كنم - گلها رو توي گلدون آبي اقيانوسي مرتب مي كنم - خريد ميكنم ( ماكاراني - شير - باگت - كلم

بي حوصله از شبهاي ميهماني .. چشمهام رو تيره ميكنم - رو فرشي هاي پشمالو ميپوشم - چاي مي نوشم - اخبار گوش ميدم - حرص مي خورم

لبخند مي زنم - فيلم هاي مبتذل رمانتيك ميبينم - مراقبم خونه مرتب و خوشبو باشه - مراقبم بعد از حمام كردن دور وان رو خشك كنم - مراقبم وقتي عجله دارم و با سرعت از فرعي ها رد ميشم .. زن هاي گيج بي حواس رو كه به زور از پاركينگ خونه هاشون بيرون ميان رو به موقع ببينم

كمد لباسها رو مرتب ميكنم - عجله دارم برم باغ گل ..بالكن رو به شهر رو پُر از گل كنم - ناخن هام رو با ناخن گير كوتاه ميكنم ...سوهان نميزنم ...لاك نميزنم - آشپزي ميكنم ..طعم هاي جديد - با رينگ نازك طلائي دست چپم بازي ميكنم ... مي چرخونمش توي انگشتم ... حواسم نيست خيلي وقت ها


وقت شنا نفس نميگيرم تا وقتي هوا رو به ريه هام ميفرستم ... سياهي رفتن چشمهام تبديل بشه به لذت انكار ناپذير

نگاه ميكنم - وبلاگ مي خونم - متاثر ميشم - پارازيت ميبينم - بي بي .. سي گوش ميدم - نفس هاي بلند عميق كه گير مي كنند رو بيرون ميفرستم

يه كار هنري بكر ديدم كه دوست دارم درباره ش حرف بزنم - نقاشي نمي كشم
- موزيك هميشه هست - راك گوش نمي دم ...مريض گوش ميدم با والس

دو سه تا خط محو رو پيشونيم هست كه حواس كسي بهشون نيست جز خودم
...


هي وقتي بچه هاتون مي رن خيابون داد بزنن كه آزاد بشن ... بهشون فكر ميكنم ...روز هايي كه ميشنوم قراره برن كه آزاد بشن از پنجره به شهر نگاه ميكنم ...ليمو ترش ها و سيب ها رو تو سينك ميشورم و به شهر نگاه ميكنم و چشم هام نگران ميشه


نميرم .. چون اعتقادي ندارم - به هيچ چيز اعتقادي ندارم - اما دوست دارم اون همه طراوت و جوووني ... ته ريش ها .. موهاي ‍ژوليده - ناخن هاي مانيكور شده - مو هاي بژ و شكلاتي شده - كفشهاي راحت ... وقتي بر ميگردن خونه سالم باشن ... از هيجان نفس نفس بزنن .... برن تو اشپزخونه ها پيش ماما ن هاشون ...بگن : چي داريم از گرسنگي مُردم

از دخترك دانشكده هنر دورم ... دور
ساكت شدم - خانه دار -
بالغ - مي خوام بي عيب باشم .. و هيچ طعمي نميفهمم

گسي نميفهمم ... دريمرز - گسي نسخه اروپايي دريمرز رو كه سيسيلي داد رو نميفهمم - بي عيب كه باشي طعم نمي فهمي


بي حس ميشي


Numb




Ss


Music by “ Bedouin “

Tuesday, February 08, 2011

hesitate

انتخاب كن

خاك نمناك يا شكلات آب شده ؟ ... هوم

مرد هاي فيلم هاي جور واجور .. از مزخرف تا شاهكار .. طعم زن هاي فيلم رو
بهش تشبيه كردن
.
.

....من اين روز ها به يك هم صحبت احتياج دارم
... پوه .... يه آدم كه ....قوانين رو بدونه ..و بدونه كجا نقضشون كنه ..

.

و
حرف قشنگ بدرد نخور نزنه
.
و... ميدوني دارم باز خودسانسوري ميكنم

يه كثافت بزدل
.

...اصلا مي دوني چيه ...از كلكسيون مردهاي قديميم خسته شدم
هر چند دوست دارم باشن و حرفهاي قشنگ بدرد نخور بزنن

....


اين يه آگهي نيست

يه هزيون هم نيست

يه زن كه .. گيجه .... كه نمي دونه چه مرگشه
هر چند بهترين رو كنارش داره.. و آزاد گذاشته شده .. به نهايت آزاد

...كاش جسم هرزه اي داشتم و روحم اينطور فا/ حشه نبود


........هيچ وقت سينما نبينيد .... كتاب نخونيد ... باشه ...قول بديد

.

P.S :

اين پست ممكن است به دليل بزدلي حذف شود

Music By : Blue Man Group
اسم بند بي نظير ِ ..به كنايه توش دقت كنيد
Blue man group

Ss





Monday, January 03, 2011

tiki talk



بیا بشین اینجا , کنار من
روی این پله
یه پُک از سیگارتم بهم بده
موزیک گوش کنیم

...
خب گمانم باید متریالیست شده باشم
بیشتر از قبل
! ... حالا تو بگو


Ss

Monday, December 27, 2010

آزاد


تولد چیه بو نفت میده
.....

زمستان 57 مردم شاه پارو می کردند
.
هوا سرد بود
.
و نفت پیدا نمی شد
دختری از زنی زیبا به دنیا امد
.

زن اما ماندن دوست نداشت

......

.....تولد چیه بو نفت می ده

.
هی زن تولد 33 سالگیت مبارک
Ss

Tuesday, November 30, 2010

m aking love to MADS



خب من دختر سریالی نیستم جز
Lost
Fringe
Se..x & The City
Desperate House Wives

اعتراف می کنم جز این ها , چیز بیشتری ندیدم


:)



م م م و البته چند اپیزود از
Veets

این آخری , تصور کنید یه زن - ( یه بیوه ) - مثل اب خوردن

به 15 ساله ها " مری – جین " , میفروشه

.
.
درست حدس زدید - من دختر سریالی نیستم - فقط کنار سینما و
زهر مارهای بی نظیرش - هر چیزی که عوضی های خوش ذوق بسازند رو تماشا
می کنم

اونهایی که در : موزیک – سرگرمی -
Advertising - نوشتن - clip -
زن - شراب - چرم - .. خوش ذوقند

...

اخرین سفر بود ؟ یا نه یکی مانده به اخری - یک هفته به یک کازیو ساحلی میرفتم و
جک پاد بازی می کردم
بزرگترین مسابقه پوکر اروپا , طبقه بالای کازینو داشت اتفاق می افتاد

از اونجایی که قبلا دروغ گو خطاب شدم عکس )
کازینو رو با ماتیکم و دو تا نویسنده و شکلات های لیکور Passcard
( ! ضمیمه میکنم - برای رستگاری لازمه - اما قول نمیدم دروغ نگم , هرگز


خوب اونجا لعنتی هایی بودند که با کت و شلوار های گرون قیمتشون کفش
تنیس می پوشیدند
می خوام بگم همون طور که تو یه بار ساحلی لم دادی و بیکینی پوش های

خوش فرم رو از نظر میگذرونی - گاهی فکر می کنی چطور میشه
چطور میشه از کلک - دروغ - فریبندگی یک متقلب - جذابیت کفش تنیس با یه کراوات
هزار دلاری لذت برد - که من میبرم




...




... باور کنید گاهی هیچ چیز دنیا قدر ... رذل هاش ..خوشایند نیست


Ss
ی که خانم نیست . بانو نیست ..لیدی هم نیست
!!!البته برای مدتی



Music

Road To Hell By Cris Rea
! این دیوونه حتی تو اسم موزیکش هم خوش ذوق بوده .... نه ؟


Photo By Ss

Saturday, November 27, 2010

do .. do ro . do ro ....


*

سیگاری روشن کرد . دود کردن را دوست داشت . هرگز دود سیگار را فرو نمی داد
و عجیب بود که نمی توانست در ملا ء عام سیگار بکشد - قبول نمی کرد که امروزه
.. سیگار کشیدن زن ها امری پیش پا افتاده و پذیرفته است

Lady L.
romain Gary

.
.



و اینک ... خانم ها , آقایان

....

پرده ها کنار می روند و صحنه تاریک میشود

گوش کنید ....



..

I ask my father
I said ,” father change my name “
The one I’m using now it’s coverd up
With fear and fath and cowardice and sham

….


محض رضای خداوند .. پیداش کنید و تا انتها بخونیدش
Music And The Lyrics By Leonard Cohen









P. S :
من کنسرت این موزیک رو دارم و چون اورژینال , نتونستم موزیک رو از روش بردارم
پس بابت این که اون گیتار بی نظیر اگوستیک رو نمی شنوید ..اون ته
من رو ببخشید...
Ss

Tuesday, November 16, 2010

...... need somthing to breath



 
 
... یه پایان تلخ , بهتر از یه تلخی بی پایانه

 
 
 
این رو از " درباره الی " یادمه

کاش فرهادی باز فیلم بسازه

 

 
 
و
 

 
 
Im so heavy in your arms ....
 
,

 
و
 
 
چقدر خسته ام ..... چقدر....
 

 
و
 
 
 
اون پایینی رو اگر تا حالا نخوندید .. نخونیدش لطفا .... چون  
... تلخ و چون قول دادم که برش ندارم ...که خود سانسوری نکنم...که... آخ خدا

 
و
 

 
درسته که اینجا خلوته .. ولی به تمام آدم های این خلوت ...احتیاج دارم

 
گریه دارم

 
 
 
Ss 

Monday, November 15, 2010

JUST DAYS ....





















این ماگ مال بی پولی هامه
خیلی بی پول بودم - نه می شد برم سراغ سالی نه پیروز
هیچ کی نبود - انگار همه دنیا تو انباری هاشون قایم شده بودن
میدونستم اگر باد به گوش سالی برسونه , بی پولم - حتما جوری که همون باد صداش رو به همه شهر پخش کنه , می گفت : چشمش کور .. می خواست نگذاره ازخونه پدریش بره - پیروز هم با اون اداهای همیشگی ...هه شما که پیروز رو نمیشناسید - اعتراف به بی پولی جلوی او یعنی.. پوه ه .. همه جوره تسلیمم

ماشین رو فروخته بودم - چالز اول رو - همون پراید هاچ بک - نه پروژه ای
بود نه کاری - هزینه وکیل برای معامله هم بود .. آخ شما که از معامله خبر ندارید
- اجاره خونه ای که اجاره ش کرده بودم هم بود و تازه .. باید دک و پزم هم جوری نگه می داشتم که کسی بویی نبره و باد خدای نکرده به گوش اون بالایی ها که گفتم .. نرسونه که بعد کُری ( دیدی نتونستی بچه ) رو برام بخونن
یادمه داشتم از دفتر یکی از استاد های دانشکده برمیگشتم - طرف هیچ کاری برام نداشت - نقاشی که پیش کش ... طراحی صحنه برای تاتر های دانشجویی که سهل
... هیچ

می دونستم تو این خراب شده اگر می شد با پیشخدمتی هم ,هیچ غلطی نمی تونم بکنم

تو میدون ارژانتین داشتم راه می رفتم و فکر می کردم حالا چی سونیا خانوم
یه دو جین چشم و گوش منتظره ببینه چه غلطی میکنی ... بازی رو میبازی به سالی یا نه ؟! بیچاره بابا ....رفته بود ... و این حال و روز من, این آواز رو تو دوست و آشنای متمول هرزه گو سر می داد - آرش...- خوب شد مرد و ندید دختر خیره سرش
به چه روزی افتاده - نمی تونستم پای بابا و خدا رو وسط بکشم
آخ فکر بابا که تنها نقطه آرامشم بود...و خدا رو هم که برای جاهای مهم تری لازم داشتم

رفتم تو شهروند آرژانتین - این ماگ با یکی دیگه هر دو ته یه قفسه جا خوش کرده بودن - همین دو تا که همتایی هم نداشتن کنارشون - در لحظه دیوانشون شدم
دیوانه تک لاله بچگانه نقاشی شده و آبی اقیانوسی این و درخت پاییز زده روی اون یکی.... پول ؟ - قدر رسیدن به خونه ای که اجارش داشت دیر می شد
یادمه هی قدم زدم کنار قفسه هی به خودم فحش دادم که آخه عوضی تو که اوضاعت انقدر خرابه به قول زن برادر سالی که من میمردم براشو سرطان گرفت و رفت (یه بانوئ تمام ) تو که اوضاعت انقدر درامه :) ... غلط میکنی راه کج می کنی
تو فروشگاه ! بعد گفتم به درک .. هر دو رو می خرم - خریدم و بغلشون کردم
آمدم بیرون
هیچ پولی نبود - راه افتادم کنار بزرگراه - یک ساعتی که رفتم گفتم به درک
می ایسدم شاید یکی رسوندم - ایستادم - یه اپل وکترا آلبالویی رنگ ایستاد
...باز به درک گفتم لابد و سوار شدم - هه عقب هم نشستم - فکر کن بی پول و پیاده و خسته باشی ..بعد بری عقب بشینی .. انگار طرف رانندته - می خواستم یه ماشین ارزون تر برای رسیدنم پیدا کنم اما با خودم گفتم تو که داری گند میزنی لااقل یه ماشین با صندلی های نرم سوار شو که بخاریش هم درست کار کنه
طرف رسوندتم به خونه - شماره تلفن داد و خواست - همه شماره تلفن خونه پدریم رو دادم بهش و نه شماره خونه
!اجاره ای خودم
. الان که داشتم چای مینوشیدم ازش یک هو همه چیز آمد

. ده سال پیش بود

....
.
.
.
آ ... راستی
Inception
! رو حتما ببینید - خوب بود - زیاد
از اون هالیوودی هایی بود که 2 ساعت .. کمی کمتر شاید ..تمام فکر های دنیا رو ازت میگیره


Ss







Sunday, October 31, 2010

deal my soul




هیچ وقت طرفدار بزرگ کیارستمی نبودم با اینکه اسم فامیلش هم اسم فامیل مادر بزرگم بود

کپی برابر اصل رو دیدم با بینوش و با ... گارد !! نمی خوام بگم تحت تاثیر
این زن نیستم, اما باور کنید که اعترافم به دوست داشتن این فیلم به خاطر تاثیر این زن نیست

فیلم به طرز غیر قابل انکاری فیلم خوبی بود - نما های طولانی با یک برداشت
. و ..... معصومیت مسحور کننده بینوش
.
.
.
اینجام باز

چرا رفتم ؟
چون تحمل خراش ناشی از شنیدن حقیقت رو نداشتم ...گزندگی
بعضی از جملات ... هر چقدر هم که - راست - باشند ,
گاهی از توانم خارج می شه
گاهی دلم دروغ های بزرگ می خواد - خیلی بزرگ


دلم تنگ شده بود ؟
زیاد - خونه بود اینجا برام - آخر دنیا - :
جایی که ریل های قطار تمام می شه

.


.


چرا زود برنگشتم ؟
نخندید ! - غرورم - غرور بیچاره لعنتی من.... و کمی هم سفر بود
.
.
.
P.S:

Photo By Ss *
این عکس مال امروزه - یه عصر پاییز - که کمی هم بافتنی بافتم
شما رو یاد چیزی نمی اندازه ؟

به موزیک گوش کنید ....فرصت کردید تکستش رو هم نگاهی باندازید
Famouse Blue Raincoat BY LEONARD COHEN



Ss

Saturday, October 02, 2010

no title




no more music


no more bullshit

no more nothing


its over


im done

its :

 
closed
 
 
Ss

Saturday, September 25, 2010

dangling lips




موهام که کوتاه ِ کوتاه شد , فکر کردم ... خوب حالا بهتر شد

بعد از جراحی

این ماه حتی .. این سال ها .. کمی قبل تر .... بوی لعنتی پاییز .. ا مان می برد

با مو های کوتاه - کوتاه - هم پاییز همان لعنتی هست که بود

از سفر که برگشتم .. فکر کردم .. ساحل بود .. شنهای طلایی بودنند
موزیک بود ... کافه و بار بود .. باد بود ... آسمان آبی بود ... و

تو یادت میره کجا زندگی می کردی ... نرفت ! ... جاش .. پاییز بود و دلم لک زده برای کمی مه آلود


p.s :
هی وقتی می خونیش ... لطفا به
heavy in your arms
که اینجاست .. خوب گوش بده
...
کشیش لازم دارم ... یکی سراغ داری ؟
... زود! زود لازمش دارم


Ss

Wednesday, September 22, 2010

just

.

sometimes. ....

.


i feel ...

.



i wanna be disappear .


.
Ss

Tuesday, September 14, 2010

.. سوزان ..


"
می دونی مشکل تو چیه - تو با همه چیز , با یه حجم بزرگ احساسات بر خورد می کنی و

این آدم ها و اشیاء رو - حتی - گیج می کنه .. و بعد .. بووووم تو با آدم های

گیجی طرفی که عکس العمل هاشون آزارت می ده . و خسته می شی و

"... خسته می شی

این رو " نِلی " زن مو قرمز چشم آسمونیِ اسلاوِ رو مانیایی تبار -به انگلیسیه لحجه دار ِ خوش ترکیبش
وقتی که داشت حوله های خنک رو روی صورتم می گذاشت بهم گفت , کارش که تمام شد دو تا استوانه چوبی که توش عطر رومانیا بود بهم داد و صورتم رو بوسید و آرزوی بهترین ها کرد برام .... گمانم دیگه نبینمش ..هر چند شماره خونه رو به دریاش - یه جایی کنار دریای سیاه - ..هنوز تو کیفمه ... دلم براش تنگ شده برای یه 48 ساله ی مو قرمز ...به شدت زیبا

------------

یه جایی پرسیده بود : چرا مشکل " آدم" دیگه" ندانستن " نیست ؟
خیلی فکر کردم تمام این مدت ... - ندانستن - میشه بهش گفت یه مشکل یا میشه مثل یه نعمت از آسمانها نگاهش کرد

- کاش نمی دونستیم - کاش هیچی نمی فهمیدیم .

دونستن بوی پاییز که پرتت می کنه به قبل تر ها - از دست دادن ها - عاشق بودن ها - برگها ... جز اینکه یه خراش عمیق بندازه روی تمام روحی که برات باقی مونده ,
. چه کاری ازش بر میاد ؟! و یا هزار تا چیز دیگه .... هیچ

من نمی دونم چرا " مشکل آدم دیگه ندانستن " نیست ," سیسیلی " اما
آرزو می کردم کاش مشکل آدم " ندانستن " بود


هر چه بهم تر, تنها تر .. به قول سهراب

Ss
.
P.S :
و موزیک ها رو کسی بهم رسونده که فرانسه نمی دونست اما , فرانسه می دونست
!"ممنون "دندون درد

Monday, September 06, 2010

fall venom



 
 
this is my mask ....
.
wear your mask ... s'il- vous- plat !!!
. 
Ss - shocking world -
 

Wednesday, August 11, 2010

load white .. load black



یه آمریکایی - که مثل خر سیگار میکشه

نه! ...مثل لوکومتیو – یا مثل یه لوکومتیو ِ خر .. یا
... یه خر ِ لوکومتیو یا ... اَ ه کوفت

مثل یه آمریکایی سیگار میکشه

سکسیفون جاز - یه پیانو قدر ِ یه کشتی
. نیم رخ ِ میشل فایفر

.
پوه ... باز خل شده آسمون
صدای رعد وسط چله تابستون
بعد صدای قطره های بارون روی کانال کولر

.
دیشب 4 صبح خوابیدم – مثل گذشته ها
دیروز یه سیگار رو بلعیدم – تمام مولکول های دودش رو , از روی هوا دزدیدم

دستهام بوی گند گرفت
لذتش رو بردم - مثل گذشته ها
وقتی وِل کرد رفت ... زن جالبی بود

... هی میدونی ! بارون وسط تابستون جز اینکه گند بزنه به ماشین ها و شیشه ها
یه کار دیگه هم بلده
.

.........
...... بوی خاک نم خورده بلند میشه


Ss

Monday, July 19, 2010

dancing drunk words




در فرانسه کلی استثناء هست , این رو خیلی هامون می دونیم

و این مَردم حتی برای استثناء هاشون باز, استثناء قائلند

تو به طرز عجیبی توسط این زبان بلعیده می شی

استاد جدید که سال ها پاریس زندگی کرده و پارتنرش هم
معتقد که همه فرانسوی ها یه چیزیشون می شه(pierr )فرانسویه

و این رو با لهجه پاریسیش می گه و من همون وقت با خودم

فکر می کنم: کاش بینوش کمی کمتر یه چیزیش باشه یا کمی بیشتر

به هر حال بعد از این همه وقت هنوز نمی دونم که این گویش رو دوست دارم یا نه

و صبح ها ی خیابان ها زشت ِ و صبح های پارک ها خوشگل
و ظهر های خیابان ها و پارک ها کسالت آوره و عصر های خیابان ها خوشگل

و عصر های پارک ها مهیب وشبهای خیابان ها و پارک ها خلوت
و این
* "extreme ways"
این روز های من رو گرم تر ... مریض تر ... و پر هوس تر می کنه

هر چند مناسبتی با گرمی تابستان نداره و بیشتر نمناکی و طوفان های ناگهانی و
برگهای چنار و خیابان های خیس پائیز رو تداعی می کنه
.

. و هیچ کی دلش گریه نخواست
.
.
* By: moby
اها راستی اگر گفتید این موزیک
soundtrack
کدوم فیلم ؟ تقلب هم نکنید
راهنمایی : یه اکشن
.
Ss

Wednesday, July 07, 2010

undestinated


یه بازی ، یه fun ، یه چیزی که باعث میشه بهتون خوش بگذره
.
.
.
شاید یه بازی خوب از یه بازیگر بد
.
.
.
شاید یه بازی بد از یه بازیگر بدتر
.
.
.
اما اگر .. خیلی شادید گوش ندید.
.
.
آخه شاید بازی خوبی بود.
.
.
در این صورت غمگین می شید.
.
.
غمگین
.
.
مثل تمام
Losing my religion


Ss